بازی بزرگ چین در خاورمیانه- بخش دوم
نقش در حال تحول چین در خاورمیانه
نویسندگان کامیل لونز، جاناتان فولتون، دگانگ سان، ناصر التمیمی/ ترجمه: بهزاد خوشحالی
چالش چین برای تسلط ایالات متحده بر خاورمیانه
اعلام چین از ابتکار کمربند و جاده (BRI)ابریشم در سال ٢٠١٣ حاکی از تغییر نقش این کشور در خاورمیانه بود جاده ابریشم با اتصال چین به کشورها در سراسر اوراسیا و منطقه اقیانوس هند، مهمترین ابتکار عمل سیاست خارجی است که این کشور از زمان ورود به عنوان یک قدرت با منافع جهانی انجام داده است. از آنجا که خاورمیانه برای BRI بسیار مهم است رویکرد چین به منطقه در مورد مسائل اقتصادی، دیپلماتیک و – تا حدی کمتر – در مورد مسائل امنیتی جاه طلبانه تر و پیچیده تر می شود. این در دو مقاله “سفید و چینی ،” چشم انداز و اقدامات در ساخت مشترک کمربند اقتصادی جاده ابریشم و جاده دریایی ابریشم قرن بیست و یکم ” و “مقاله سیاست عربی چین” بازتاب یافته است .
“چشم انداز و اقدامات” در مورد خاورمیانه به طور خاص می گوید پنج اولویت همکاری برای توسعه روابط با کشورهایی که در BRI شرکت می کنند وجود دارد: هماهنگی سیاسی، اتصال تسهیلات، تجارت بی رویه، ادغام مالی و اوراق قرضه به مردم. فقدان همکاری امنیتی و نظامی در “چشم انداز و اقدامات” از روایت چینی ها پشتیبانی می کند که BRI یک ابتکار توسعه محور است و نه بخشی از یک استراتژی ژئوپلیتیکی. مطابق با رویکرد گذشته چین، این اولویت های همکاری نقشه راه توسعه روابط این کشور با خاورمیانه را در سال های آینده فراهم می کند.
“مقاله سیاست عربی چین” ، همزمان با اولین سفر ریاست جمهوری “شی جین پینگ” به خاورمیانه، چشم انداز چینی را برای این منطقه تشریح کرد که در آن “چین مایل به هماهنگی استراتژی های توسعه با کشورهای عربی است، و مزایا و پتانسیل های ارتقاء همکاری بین المللی با به کارگیری ظرفیت ها و تقویت همکاری ها ممکن می نماید.” برای این مهم، در “الگوی همکاری” 1 + 2 + 3 “،ی انرژی را به عنوان اولویت نخست معرفی می کند. زیر ساخت های و همچنین تجارت و سرمایه گذاری؛ در اولویت دوم قرار دارند و انرژی هسته ای، ماهواره ها و منابع جدید انرژی در آخرین اولویت قرار می گیرند. این مقاله روند روابط چین با کشورهای عربی را نشانه گرفته است.
انرژی در هسته و اولویت نخست
چین همچنان یکی از خریداران عمده نفت و گاز طبیعی از صادرکنندگان خاورمیانه است. شرق میانه حساب برای بیش از 40 درصد از واردات نفت چین، و همچنین یک منبع کلیدی گاز طبیعی مایع این کشور است. احتمالاً چین طی سالهای آینده به طور فزاینده به انرژی منطقه متکی خواهد بود ، زیرا پیش بینی می شود این کشور میزان مصرف انرژی خود را به طرز چشمگیری افزایش دهد و فقط تولید داخلی خود را به میزان متوسط بالا ببرد.
در این اولویت بندی نخست، تنوع برای چین مهم است. این کشور مدت ها است که نسبت به واردات انرژی خلیج فارس رویکردی متعادل داشته است. با توجه به روابط نزدیک امیرنشین های خلیج فارس با ایالات متحده، پکن نگران این است که واشنگتن می تواند بر آنها فشار بیاورد تا جریان نفت به چین را مختل کنند. این نگرانی اهمیت درک شده ایران را افزایش می دهد که چین آن را نسبت به سیاست های آمریکا مقاوم تر می داند. در همین زمان، دور فعلی تحریم های ایالات متحده علیه ایران، تأکید چین بر طرف عرب از خلیج فارس را نشان می دهد. واردات نفت چین از عربستان سعودی افزایش یافت. (از 921811 بشکه در روز در ماه اوت سال 2018 به 1802788 در ماه جولای 2019. )
از نگاهی دیگر، نقش اصلی ایالات متحده در حمایت از خطوط کشتیرانی خاورمیانه برای واردات نفت چین بسیار مهم است. این آسیب پذیری در دوران جنگ تجاری چین و آمریکا آشکارتر شده است. با داشتن رقیب اصلی استراتژیک که می تواند امنیت انرژی خود را از این طریق با تهدید مواجه ببیند چین برای گسترش حضور دریایی خود در سراسر اقیانوس هند دلیل دارد و این فرایندی است که به نوبه خود می تواند منجر به حضور امنیتی بیشتر چین در خاورمیانه شود.
ساخت و ساز، تجارت و سرمایه گذاری
پادشاهی های خلیج فارس منابع اصلی قراردادهای ساخت و ساز زیرساخت برای شرکت های چینی مانند استادیوم قطر – محل برگزاری مسابقات جام جهانی فیفا 2022 – و پالایشگاه یانبو عربستان سعودی و خط ریلی پر سرعت است که جده را به مکه و پیوند می دهد. برنامه های توسعه Gulf Vision ، که شامل پروژه های اصلی زیرساختی است فرصت هایی را برای همکاری بیشتر فراهم می کند. بنگاه های چینی در سراسر خاورمیانه فعال بوده اند و اغلب بر روی پروژه هایی متمرکز شده اند که خود را به هدف BRI می پیوندند. بنادر و پارک های صنعتی برای این همکاری ها مهم بوده اند زیرا زنجیره ای اقتصادی ایجاد می کنند که چین را به خلیج، دریای عرب، دریای سرخ و مدیترانه پیوند می دهد. پکن ابتدا توضیح داد “پارک صنعتی – رویکرد دو چرخ و دو طرفه” – می تواند یکی از ویژگی های اصلی حضور اقتصادی چین در خاورمیانه باشد. بندر خلیفه امارات متحده عربی، بندر دوقمان عمان، بندر جیزان عربستان سعودی و بندر مصر سعید و بندر عین جوهوتی جیبوتی همه بخشی از این پروژه را تشکیل می دهند. شرکت های چینی همچنین به احتمال زیاد نقش مهمی در پروژه های بازسازی عراق، سوریه و یمن دارند.
در همین حال، تجارت چین با خاورمیانه طی سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است و این کشور را به بزرگترین شریک تجاری منطقه تبدیل کرده است. براساس اعلام صندوق بین المللی پول، حجم تجارت بین چین و کشورهای حوزه خلیج فارس در سال ٢٠١٧ کمی زیر ١٩٧ میلیارد دلار بود. در سال ٢٠١٦ چین به بزرگترین منبع سرمایه گذاری خارجی در خاورمیانه تبدیل شد. پروژه هایی که برنامه های توسعه داخلی چین را با BRI مرتبط می کند در روابط دو جانبه این کشور در خاورمیانه نیز اهمیت بیشتری به خود اختصاص داده اند.
انرژی و فضا
انرژی هسته ای روزگاری به عنوان یک قدرت غربی به چشم می خورد اما قرارداد کره جنوبی با امارات برای ساخت نیروگاه باراکا نشان می دهد که این موضوع، رقابتی تر شده است. شرکت های چینی نیز در تلاش هستند تا وارد این بازار در خاورمیانه شوند. عربستان سعودی یک مشتری بالقوه مهم است زیرا مدت هاست که احتمال رآکتورهای هسته ای تجاری به عنوان منبع انرژی داخلی را مورد بررسی قرار داده است. شرکت گروه مهندسی هسته ای چین با ورود به بازار، تفاهم نامه ای را با یک شرکت سعودی امضا کرد تا آب دریا را با استفاده از راکتورهای هسته ای با گاز، شیرین کند.
به عنوان بخشی از “جاده ابریشم دیجیتال” ، ماهواره ها اولویت دیگر چین در خاورمیانه هستند. سیستم ناوبری ماهواره ای BeiDou در چین در خاورمیانه مورد استفاده قرار گرفته است زیرا برنامه هایی دقیق در ارتباط از راه دور، امنیت دریایی و کشاورزی دارد. شرکت های مخابراتی در بحرین، مصر، کویت، عربستان سعودی و امارات متحده عربی همگی با “هواوی” در ساخت شبکه های 5G همکاری کرده اند.
شرکت های چینی همچنین در پروژه های خورشیدی، بادی و هیدرولیکی در خاورمیانه فعال بوده اند. این امر به ویژه در پادشاهی های خلیج فارس صدق می کند جایی که پروژه های توسعه مانند ویژن ٢٠٣٠ عربستان سعودی در متنوع سازی منابع انرژی در اولویت قرار گرفته اند.
دیپلماسی مشارکت چین
چین برنامه های “1 + 2 + 3” خود را برای همکاری اقتصادی در خاورمیانه با دیپلماسی مشارکت استراتژیک کامل کرده است. تقریباً کلیه توافق نامه های مشارکت استراتژیک که چین با کشورهایی در خاورمیانه و شمال آفریقا به امضا رسانده است در یک دهه گذشته به وجود آمده است (تنها قرارداد با مصر، که در سال ١٩٩٩ به امضا رسید استثناست). چین با الجزایر، مصر، ایران، عربستان سعودی و امارات و همچنین مشارکتهای استراتژیک با جیبوتی، عراق، اردن، کویت، مراکش، عمان، قطر و ترکیه همکاری های استراتژیک کاملی برقرار کرده است. همزمان با گسترش BRI ، این شلوغی فعالیت دیپلماتیک نشان می دهد که رهبران چین به طور فزاینده ای خاور میانه را برای اهداف سیاسی و استراتژیک خود مهم می دانند.
فقدان تعهدات امنیتی چین در منطقه – در مقایسه با ایالات متحده – می تواند این تصور را ایجاد کند که در رقابت های منطقه ای شرکت نمی کند و یا اندازه و مقیاس را به نفع هر یک از شرکای خود نشان نمی دهد. اما این دیدگاه ماهیت سلسله مراتبی مشارکتهای چین را نشان می کند که در آن روابط با شرکای استراتژیک جامع بالاتر از دیگران را ممتاز می کند. به عنوان مثال، چین به طور مشخص، نشان داده است که در روابط خود و در چشم انداز خود، اولویت بیشتری برای امارات عربی متحده نسبت به قطر قایل است.
همچنان که تعامل اقتصادی و دیپلماتیک چین با خاورمیانه رو به رشد است به نظر می رسد به زودی همکاری های امنیتی نیز در دستور قرار خواهد گرفت و تحرکات تازه ای هم در این راستا انجام شده است. نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLAN) به عنوان بخشی از مأموریت بین المللی ضد دزدی دریایی در خلیج عدن، بازدید از بنادر در شبه جزیره عربستان را آغاز کرد و به افسران دریایی چینی فرصتی داد تا روابط خود را با همتایان عرب خود توسعه دهند. چین همچنین از سال ٢٠٠٦به صلح سازمان ملل در لبنان کمک کرده است. و افزایش کار پیمانکاران امنیتی خصوصی چینی در خاورمیانه، به عنوان بخشی از پاسخ به تعامل عمیق چینی ها با کشورهای متضرر مانند عراق رخ داده است.
فروش تسلیحات چین به خاورمیانه نیز در سالهای اخیر افزایش یافته است حتی اگر آنها در مقایسه با کشورهای غربی حداقل باشند. بسیاری از موفقیت های چین در زمینه پر کردن جای خالی آمریکا در سفارشاتی است که به دلیل نظارت کنگره، قادر به انجام معاملات نیست. در زمینه هایی مانند هواپیماهای بدون سرنشین مسلح و سیستم های ضد موشکی شرکت های چینی می توانند سیستم های کامل و خدمات همراه را بدون ملاحظات سیاسی تهیه کنند. با این وجود، کشورهای خاورمیانه به دلیل داشتن فناوری پیشرفته ایالات متحده، معمولاً ترجیح می دهند اسلحه را از آمریکا خریداری کنند. با این حال، تصمیم چین برای فروش انحصاری هواپیماهای بدون سرنشین به کشورهایی مانند عراق، اردن، عربستان سعودی و امارات متحده عربی دلالت بر حمایت از قدرت گرفتن چین در وضع موجود دارد. همچنین معلوم نیست که چین تا چه اندازه با ایران، در زمینه فناوری های جنگی همکاری های پنهانی دارد؟
توسعه مهم امنیتی دیگر ایجاد پایگاه پشتیبانی PLAN در جیبوتی، اولین تأسیسات فرامرزی چین در نوع خود است. این اقدام، پایان یک وقفه از یک عملیات برنامه دار دیرینه چین در عدم ساختن تاسیسات نظامی در سایر کشورها بود. با توجه به رشد چشمگیر دارایی ها و مهاجران خارج از کشور چین، پکن باید نشان می داد كه این توانایی را دارد كه از این منافع محافظت كند و نیازی به تکیه بر چتر امنیتی آمریكا ندارد. سرمایه گذاری های قابل توجه چینی ها در پارک ها و بنادر صنعتی خاورمیانه در حال حاضر ماهیت تجاری دارد اما در نهایت ممکن است یک هدف نظامی داشته باشد. به نظر می رسد کشورهای میزبان مایل نیستند که این امر در آینده نزدیک اتفاق بیفتد زیرا بسیاری از آنها می ترسند که این امر بتواند همکاری های امنیتی را با ایالات متحده که به آنها متکی هستند به خطر بیاندازد. با این حال، مانند پایگاه جیبوتی، این ویژگی های تعامل اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی چین با خاورمیانه بخشی از یک استراتژی عمیق تر، گسترده تر و پیشرفته تر از آنچه ممکن است در نگاه اول ظاهر شود، تشکیل می دهد.