“ثبات خاورمیانه نه در گرو مساله ی اعراب-اسراییل، بلکه در گرو تثبیت مساله ی کوردها و چاره یابی نهایی برای آن است.”
کوردستان به دلیل ویژه گی های ژئوسیاسی, مدنی و تاریخی, سرزمینی “شرقی” است و به جهت قرار گرفتن در مرکز خاورمیانه و مرکزیت دوایر متحد المرکز جغرافیای سیاسی (از نگاه ژان گاتمن) از جایگاهی ممتاز در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های منجر به بازدارندگی و اقدام در خاورمیانه و جهان برخوردار است. (اگرچه باید اذعان داشت ملت کرد تاکنون خود در هیچ یک از این اندرکنش ها عنصر عامل نبوده است.). با توجه به این موضوع که وضعیت ملت کورد در خاورمیانه اکنون در روندی قرار گرفته است که تغیییر در معادلات سیاسی_جغرافیایی منطقه را از هر زمان دیگری محتمل تر نموده است
تحلیلگر استراتژیست “پاول هوبرت”ژئوپلیتسین آمریکایی می گوید: “ثبات خاورمیانه نه در گرو مساله ی اعراب-اسراییل بلکه در گرو تثبیت مساله ی کوردها و چاره یابی نهایی برای آن است.”
کوردها برای دستیابی به سرزمین مستقل خود، از بیش از یک سده پیش، مبارزات خود را آغاز و تاکنون نیز تداوم بخشیده اند. در اینجا به مهم ترین جنبش های ملت کورد اشاره می کنیم:
الف)۱۹۱۴-۱۸۰۰
-جنبش عبدالرحمان پاشا بابان (سلیمانیه۱۸۰۸-۱۸۰۶)
-جنبش احمد پاشا بابان (سلیمانیه۱۸۱۲)
-جنبش کردهای زازا (سیواس۱۸۲۰)
-جنبش میربدرخان (جزیروبوتان۱۸۴۷-۱۸۲۱)
-قیام محمدپاشا (رواندز۱۸۳۳-۱۸۲۶)
-قیام شنگار (شنگار۱۸۳۳-۱۸۳۰)
-جنبش میرشرف خان بدلیسی (شمال کوردستان۱۸۳۴)
-قیام یزدانشیر (شمال کوردستان۱۸۳۴)
-جنبش حسین کنعان پاشا و عثمان پاشا (شمال کوردستان۱۸۷۹)
-قیام شیخ عبیدالله نهری) ۱۸۸۱-۱۸۸۰(
-قیام عشیرت کلهر (کوردستان در ایران۱۹۰۵)
-قیام کردهای موصل ارزروم و بدلیس (۱۹۰۷)
-قیام شیخ عبدالسلام بارزانی (بارزان۱۹۱۴-۱۹۰۸)
-قیام ملا سلیم و شهاب الدین (بدلیس۱۹۱۳)
ب) ۱۹۳۹-۱۹۱۴
-جنبش شیخ محمود و حکومت کوردستان (سلیمانیه و جنوب کوردستان۱۹۳۲-۱۹۱۹)
-قیام شیخ سعید پیران (شمال کوردستان۱۹۳۴-۱۹۳۱)
-جنبش جعفرسلطان هه ورامان (۱۹۱۴-۱۹۱۲و۱۹۳۰-۱۹۲۹)
-قیام سید رضا درسیمی (شمال کوردستان۱۹۳۷)
-قیام ابراهیم خان دلو (کفری۱۹۲۰)
-قیام سمکو ( شرق کوردستان ۱۹۳۰-۱۹۲۰)
-قیام کریم بگ هه مه وه ند (۱۹۲۲-۱۹۲۱)
-قیام لرستان (۱۹۲۴-۱۹۲۷)
قیام ایلام (۱۹۲۹)
-قیام دیاربکر (شمال کردستان۱۹۳۴)
-قیام ایزدی ها (۱۹۳۹)
-قیام ابراهیم هنانو (۱۹۴۵-۱۹۲۵)
-قیام گویان (زاخو۱۹۱۹)
پ)۱۹۴۰تا دوران معاصر
ماهیت این دوران به لحاظ نگرش تاریخی سیاسی به طور کلی متمایز از دوران پیش از ۱۹۳۹ است چراکه از این تاریخ به بعد با ورود و اعلام موجودیت فعال احزاب کردی شکل ساخت جنبش های استقلال طلب ملت کرد در قالب عضویت در احزاب و مقاومت مسلحانه در کنار مبارزه ی سیاسی و جنبش سراسری به رهبری احزاب ساخت می یابد.احزاب از این دوران تاکنون رهبری جنبش های سیاسی-نظامی را متعهد شده اند و نهضت رهایی بخش ملی کرد به تدریج در مجاری واقعی خود قرار گرفته است.
از این دوران به بعد، احزاب کوردستانی در هریک از بخش های کوردستان، مبارزه علیه حکومت های اشغال گر را هدایت کرده اند و به ندرت می توان حزبی را نشان کرد که به دنبال تحقق “حق تعیین سرنوشت کوردها” نبوده است.
****
کوردها و احزاب آنها -فارغ از هرگونه ایدئولوژی- در پهنای جغرافیایی کوردستان بزرگ، همواره به دنبال آزادی و رهایی از بند گروه سلطه بوده اند.
از شروع تاریخ هولناک سلطه تا به امروز، کوردها سخت ترین تجربه ها را پشت سرگذارده اند:
کوردها شاید هولوکاست را تجربه نکرده اند اما در خانه های خود زنده زنده در آتش سوزانیده شدند؛ گرچه به اتاق های گاز برده نشدند اما در شهرها و روستاهای خود با گازهای خفه کننده از پای درآمدند. آنها همراه با توسعه و پیشرفت تسلیحات، قربانی شدن را از شمشیر تا تانک و توپ و انواع بمب ها تجربه کرده اند؛ انواع شکنجه های فیزیکی و روانی را تحمل کرده اند؛ تمامی انواع مرگ را تجربه کرده اند؛ کشته شدن های دسته جمعی را پشت سر گذارده اند و روزی نیست که یک کورد، در مبارزه برای رهایی و آزادی، جان بر سر آرمان نگذارد.
کوردها برای آزادی خود بیش از هر ملت دیگری قربانی داده اند و این بزرگترین شرم تاریخ برای مدعیان دمکراسی و آزادی و حقوق بشر است که ساده ترین حق- حق تعیین سرنوشت- را برای این ملت برنمی تابند.
ما همچنان راه خود را می رویم؛ امروز باشد یا فردا؛ فردا باشد یا پس فردا، سرانجام آزادی را در آغوش خواهیم گرفت. می ماند رسوایی و شرم برای تاریخی که بیش از همه ی دوران ها و انسان هایی که بیش از هر زمان، ژست های دمکراسی خواهانه می گیرند.
“ما” می مانیم….