تنش ها دومینو وار پیش می روند
یک: ایران همواره تلاش کرده است بازی را در چارچوب مزیت نسبی خود یعنی جنگ نامتقارن و ارتقای اشکال آن در رویارویی با غرب و به ویژه با آمریکا نگاه دارد. بدیهی است که تهدیدات نظامی و اقدامات سیاسی این کشور در این چارچوب بوده است.
ایران با این حربه توانست به عمق هرچه بیشتر خاورمیانه فرورود و به تثبیت موقعیت بپردازد تا جایی که اندیشه ی بلندپروازانه ی “هلال شیعه” را حتی در این مسیر، قابل پیگیری و با امکان تحقق، در برنامه ی کاربردی قرار داد.
ایجاد نیروهای کوچک در جغرافیای کشورها و اتصال آنها به یکدیگر در قالب یک شبکه (محور مقاومت) با چنان موفقیتی همراه شد که این نیروها با توسعه ی افقی، حتی کنترل سیاسی کشورهای متبوع خود را تحت تاثیر جدی قرار داده اند.
این توانایی ها به طور پیوسته افزایش یافت و به ترکیبی از فشار مداوم و پیچیده تر انجامید که ایران را به سوی تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای غیر قابل مهار هدایت می کرد.
تروریسم، تنها بخشی از این داستان بود چون الگوی خشونت های گسترده شامل جنگ داخلی و جنگ های فرقه ای نیز بخشی از این برنامه بوده است. در کنار آن، ایدئولوژی اسلام گرای شیعه ی افراطی نیز مهمترین و محکم ترین چسپ این نیروها به یکدیگر بوده است.
نکته ی دیگر در این میان، جن الکترونیک نیز بوده است که اتفاقا به یک اسلحه ی بسیار مهم برای این نبرد نامتقارن تبدیل شده است.
دو: با بررسی و محاسبه ی متغیرهای به دنبال چه هستن؟ (Choices)T)، چه فرصت هایی در اختیار دارند؟ (Chances)، به فکر چه ارزش هایی هستند؟ (Values) و چه باورهایی دارند؟ (Beliefs) ایالات متحده ی آمریکا و نیز تحلیل همین پرسش ها از سوی غرب برای ایران، ایالات متحده، استراتژی خود را تغییر داد. چگونه؟
پارادایم آشوب (ویژگی جاذبه های غریب) را برگزید
تئوری مرد دیوانه را در دستور قرار داد
استراتژی جوجیتسو را به کار برد
تاکتیک را بر روی تمرکز بر ایران و تبدیل این کشور به مرکز ثقل تنش و درگیری با هدف اجماع جهانی علیه ایران قرار داد.
پارادایم آشوب (ویژگی جاذبه های غریب) چیست؟
جاذبه های غریب، یکی از چهار ویژگی” نظریه ی آشوب” است
جاذبه های غريب، يافتن نظم در بی نظمی را ياد آور می شوند. نمونه هایی از جاذبه های غریب کدام ها هستند؟
-تغييرات شديد
-رفتارهای نا منظم
-دگرگونی های غير قابل پيش بينی
-حركت های بحرانی
مواردی که گفته شد سرانجام به الگويی ختم می شوند كه باید آن را یافت، تا بدان وسيله بتوان به نوعی پیش بینی دست یافت.
جاذبه های غريب باید به نوعی مورد بررسی قرار بگیرند تا بتوان به الگوهايی دست يافت كه:
نخست: بی نظمی ها رانظم ببخشند
و دوم: آشوبها را در قالبی منظم تبيين كنند
چگونه باید اندیشید؟
-داشتن نگرش سیستمی
-افق های بلند را مد نظر داشتن
-به محدوده های گستره انديشيدن
با دارا بودن این ویژگی ها می توان الگوهایی را در پديده های به ظاهر نامنظم پيدا كنند كه خبر از نظمی نهایی می دهند .
رفتن به آينده نيازمند يافتن جاذبه های غريبی است كه اين نظم نهایی را آشكار سازد. بدون آگاهی از اين نظم به هيچگونه تبيين و پيش بينی درستی از وقايع پيچيده ي امروز نمی توان دست يافت.
آشوبناك بودن رفتارها و حركات پديده های مختلف درانسان و سازمان و جهان، همه خبر از نظمی نهایی مي دهند.
آشوبناك بودن، تصادفی بودن نيست. “آَشوبناک بودن، نظمی در درون بی نظمی و قاعده ای در درون بی قاعدگي ها است”. يافتن اين نظم از بطن بی نظمی های پیش آمده و رویدادهایی که هر لحظه، جهان را تکان می دهند یکی از مهم ترین مسوولیت ها می تواند باشد…
تئوری مرد دیوانه
این تئوری در ساده ترین تعریف، در واقع، “تهدید نظامی مستهجن” همراه با “پیشنهادهای سخاوتمندانه است. گویی بازیگر این تئوری یک دیوانه ی بی پروا است که نامنظم، غیرمنطقی، و غیرقابل اعتماد است. نیکسون را به عنوان روشن ترین نمونه در این مورد مثال می زنند جایی که با برنامه ی “اردک هوک” و تهدید هسته ای، شوروی را وادار به عقب نشینی از حمایت ویتنامی ها کرد و در زمینه ی داخلی، با برنامه ی “یادام زمینی شور”، مردم آمریکا را راضی نگاه داشت.
استراتژی جوجیتسو
این استراتژی مبتنی بر سه وضعیت است:
تحریک
جاخالی
پرتاب
ابتدا حریف را تحریک کنید، سپس جاخالی بدهید و در مرحله ی نهایی، حریف را پرتاب کنید.
سه: پارادایم آشوب به عنوان دهمین استراتژی امنیت ملی آمریکا، بازی در نقش مرد دیوانه و استفاده از استراتژی جستجو، از سال 2016 به برنامه ی ایالات متحده تبدیل شده است و نمونه های آن را به طور مشخص می توان در سخنان و اقدامات آمریکا به خوبی مشاهده کرد.
توییت های روزانه و در ظاهر تناقض نمای رییس جمهور ایالات متحده، در حقیقت، استفاده از نظریه ی آشوب و نوعی نظم در بی نظمی است که در نهایت به دنبال رویای آمریکایی است. تهدید هسته ای کره ی شمالی و به مذاکره کشاندن این کشور، تهدیدهای تجاری- تعرفه ای چین و اروپا، تهدید روسیه و همزمان پیشنهادهای سخاوتمندانه، خروج از توافق هسته ای با ایران، تحریم های گسترده ی این کشور و بردن این کشور به سوی فروپاشی، در کنار شیطان سازی مطلق از ایران، مهمترین نمونه ها در این مورد هستند.
درباره ی استراتژی جوجیتسو نیز تحریک ایران در سه سال اخیر، گرفتن تمرکز از رهبران ایران، جاخالی دادن در مورد نفتکش ها، هدف گرفتن بهپاد آمریکایی در خلیج فارس و حمله به تاسیسات نفتی آرامکو و ورود به مرحله ی پرتاب که گام نخست آن با هدف قرار دادن فرمانده ی سپاه قدس انجام گرفت روشن ترین نمونه ها هستند.
سرانجام
تنش ها دومینووار -اگرچه به ظاهر بی نظم و غیر منطقی اما بر اساس برنامه ریزی دقیق- پیش می روند، ایالات متحده، ایران را از میدان جنگ نامتقارن به یک میدان باز -کلاسیک اما مدرن- می کشاند و با هدف گرفتن مغزافزار، سخت افزار و نرم افزارهای جنگ نامتقارن ایران، و همزمان به ورشکستگی کشاندن اقتصاد این کشور، مسیر فروپاشی این سیستم را دنبال می کند.
بعید نیست در فاز نهایی، جنگ با ایران به میدان آزمایش سلاح های جدید ایالات متحده تبدیل شود.