جنگ های آخرالزمانی، به روزسازی فرمان جهاد
نسخت: کوردستان، از ابتدای تاریخ تاکنون، میدانگاه بیش از 20 جنگ بزرگ در تاریخ بوده که هریک از این جنگ ها، مستقیم یا غیرمستقیم بر سرنوشت تمامی جهان تاثیرگذار بوده است:
ـ سده هفتم پيش از ميلاد : ماد و آشور
ـ سده ششم پيش از ميلاد : ماد و هخامنشي.
3 سده پنجم و چهارم پيش از ميلاد : هخامنشي و يونان.
ـ سده سوم پيش از ميلاد تا قرن هفتم ميلادي : ايران و روم
ـ سال 628 تا 629 ميلادي : هجوم “هراكليس” امپراتور روم. به كوردستان و ويراني شهرها و روستاهاي منطقه “شاره زوور” (شاره زوور در تاريخ كهن، به بخش وسيعي از سرزمين كوردستان ـ از اربيل تا همدان ـ اطلاق ميگشت، اما امروزه تنها به اراضي محدود حد فاصل سليمانيه و دربنديخان اطلاق ميشود.)
ـ سالهاي 635 تا 641 ميلادي : يورش اعراب به سرزمينهاي كوردنشين
ـ سالهاي 663 تا 678 ميلادي : هجوم امويان به كوردستان
ـ سرآغاز سده هشتم ميلادي و يورش مجدد امويان
ـ سال 750 ميلادي : نبرد خونين “زاب بزرگ” و درهم شكستن سپاه مروان
ـ سالهاي 890 تا 910 ميلادي : يورش “حمدانيها” به جنوب كوردستان.
ـ سده يازدهم ميلادي : هجوم تركان سلجوقي به كوردستان.
ـ سده سيزدهم ميلادي : حمله سپاهيان مغول به كوردستان.
ـ سده پانزدهم ميلادي : يورش مجدد مغول به كوردستان.
ـ سده شانزدهم و هفدهم ميلادي : جنگهاي عثماني و ايران در كوردستان.
ـ سده هجدهم و نوزدهم ميلادي : نبرد ايران، روسيه وعثماني در كوردستان
ـ سده بيستم ميلادي : جنگ اول جهاني، جنگ دوم جهاني و جنگ خونين ايران و عراق
-سده ی بیست و یک: یورش دولت اسلامی عراق و شام به کوردستان
به جرات می توان گفت در تمامی جنگ هایی که در کوردستان رخ داده اند کوردستان و کوردها- سرزمین و نیروی انسانی- تنها قربانیان افزون خواهی توسعه طلبی یا حفظ توازن شمال-جنوب و شزق-غرب بوده اند و در پایان، آنچه سهم کوردها بوده جز مرگ و ویرانی و کشتار و غارت و تجاوز نبوده است.
دوم: علاوه بر جنگ هایی بزرگی که بدان اشاره شد کوردها به دلیل حاکمیت گروه سلطه بر این مناطق (از 1639 تا 1923 و از آن زمان تاکنون در دو مرحله تجزیه ی کوردستان)، در حرکت های رهایی بخش ملی و مبارزات خود علیه حاکمیت بیگانه، متحمل هزینه های ویران گر شده اند؛ روندی که تا هم اکنون نیز می توان دید.
سوم: تاثیر و نفوذ ادیان و مذاهب بر اذهان انسان ها از دیرباز شناخته شده است و نیز می دانیم هریک از ادیان و مذاهب، برای به پیش راندن اهداف و مقاصد فزون خواهانه و بسط نفوذ و تسلط بر پیروان، با دادن وعده ی نهایی پیروزی به گروه خودی، این موضوع را به پیامی از آسمان ها و کائنات تعبیر، تفسیر و بشارت نموده اند. این مساله، به دلیل خاستگاه خاورمیانه ای بیشتر ادیان، از شدت و تنوع بیشتری برخوردار بوده و وعده ی نهایی پیروزی حق بر باطل، روشنی بر تاریکی، روز بر شب، ستمدیدگان بر ظالمان، پاکان بر ناپاکان، به کرات در نوشته های منسوب به آسمان هریک از مذاهب می شود.
چهارم: شوربختانه، بسیاری از ادیان و مذاهب و حکومت هایی که اکثریت قابل توجه آنها حول محور این ادیان تشکیل و توسعه یافته اند- از گذشته تاکنون- همواره جغرافیای کوردستان بزرگ را به عنوان نقطه ی نهایی برخورد نیروهای خیر و شر قرار داده اند و وعده ی پیروزی خود را در همین مکان، به پیروان داده اند.
بدون شک، حاصلخیزی سرزمین های کوردنشین، منابع سرشار آب و موقعیت ممتاز اقلیمی-جغرافیایی در خاورمیانه ی غالبا خشک و تشنه ی آب از دیرباز تاکنون، مهمترین انگیزه برای دوران پیشامدرن و دلایل گوناگون دیگر نیز انگیزه ی دوچندان دوران کنونی برای تسلط بر کوردستان بوده است.
پنجم: جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام ایدئولوژیک در منطقه، از همان ابتدای تشکیل، با به خدمت گرفتن هر آنچه که به اسلام و مذهب شیعه بازمی گردد و تفسیر به رای آیات و احادیث، موضوع “نجعلهم الوارثین” و ظهور منجی آخرالزمان را به بخشی از اندیشه ی توسعه طلبانه ی خود تبدیل و در ادامه ی راه، با بهره جستن از پایه های ناسیونالیسم ایرانی، همچنین نگاه اساطیری “نور و تاریکی” و “خیر وشر”، ایدئولوژی در ابتدا تدافعی خود را به یک ایدئولوژی تهاجمی تغییر ماهیت داد. (اگرچه شعار صدور انقلاب از همان ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی وجود داشت اما این روند تغییر از یک ایدئولوژی تقیه محور به یک ساختار هجومی تمام عیار، یک پروسه ی زمان بر بوده است.)
ششم: آنها که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی روزگار گذرانده اند به خوبی با “مطلق گرایی ایدئولوژیک”(جاء الحق و ذهق الباطل)ی سیستم آشنایی دارند و بارها این گفتارها را شنیده و حتی ملزم به آموختن و یادگیری آنها به عنوان بخشی از سیستم آموزشی بایدانگار نیز شده اند اما طرح مساله، آن هم با ادبیاتی متاخرتر و به روزتر چون “جنگ های آخرالزمانی” آن هم از زبان نماینده ی عالی ترین نماد قدرت در کوردستان، موضوع تازه ای است که باید به دقت بدان پرداخته شود:
-جمهوری اسلامی پیش تر نیز و در مواجهه با جنبش رهایی بخش ملت کورد، با فرمان جهاد 28 مرداد 58، جان و مال و ناموس مردم کوردستان را برای نظامیان این کشور آزاد گذارده بود و اگرچه ابتدای این فرمان، با کشتار مردم و سرکوب آنها همراه شد اما این موضوع، پس از موج نخست سرکوب ها، شکلی دیگر به خود گرفت و این بار در قالب “جهاد سفید”، کوردستان را قربانی سیاست های نظام ساخت.
-به کرات دیده و شنیده شده است که در اتاق های فکر جمهوری اسلامی، سخن از جنگ های آخرالزمانی به میان آمده است و در شرح و تفسیر آیات و روایات به زعم ایشان، کوردستان، و به اصطلاح ایشان غرب و شمال غرب ایران، میدانگاه نهایی نیروهای خیروشر و نقطه ی آخر زورآزمایی دو جهان است.
– اگرچه نیروهای شر در دوران های گوناگون تغییر یافته اند (اسراییل و یهودی، استکبار جهانی و آمریکا، امپریالیسم جهانی، سرمایه داری غرب، عرب ها، گاهی ترک ها، جبهه ی سنی؛ و این روزها به تدریج کوردها) اما نیروهای خیر همچنان، مقدسین اسلامی- ایرانی و در برخی بزنگاه ها ایرانی-اسلامی هستند که در سایه ی نظام مقدس، وارثان نهایی و فاتحان تاریخ خواهند بود.
– در سال های اخیر وجوه اساطیری ایرانی نیز به بخش هایی از این گفتاورد دست ساخت اضافه شده و سخن از نبرد اهورا-اهریمن نیز به میان می آید که در این نبرد نیز بدیهی است که اهورا همان نیروی ایرانی نشسته در پشت مرزهای غربی است.
– نکته ی مهمتری که باید بدان اشاره کرد آن است که تصمیم سازان اتاق فکر ایدئولوژیک، پا را فراتر گذاشته و حتی جغرافیای نسبتا دقیق برخورد و میدان جنگ اخرالزمانی را ارزیابی و تحلیل و به عنوان یک منطقه ی حتمی الوقوع جنگ بر روی آن برنامه ریزی، تصمیم سازی و تبلیغ نیز می کنند.(اگرچه وجه تبلیغی آن، فعلا در یک دایره ی بسته ی نظامی از سران و مجموعه ی فرماندهی نظام است اما سخنان اخیر نماینده ی ولی فقیه در کوردستان نشان می دهد این مساله به تدریج باید به رسانه منتقل شود).
-به باور من، رونمایی رسانه ای از این سخنان در این مقطع، در کوردستان، یک نشانه ی مهم برای به روز رسانی، توجیه و آماده سازی نیروهای تحت امر جمهوری اسلامی در منطقه برای هرگونه سرکوب امنیتی و نظامی در زمان احتمالی قیام مردم کوردستان علیه اشغالگری موجود است؛ موضوعی که به روز سازی آن تحت عنوان “جنگ های آخرالزمانی”، روی دیگر همان سکه ی فرمان جهاد در 28 مرداد 1358 می تواند باشد.
– و سرانجام آنکه نگاهی به تاریخ نشان می دهد در بسیاری موارد، تاثیرپذیری ذهنی انسان ها از امور غریبه و ماورایی به دلیل تاثیر این ادعاها بر وجوه احساسی، بر جنگ ها و تعاملات تاثیر بیشتری از دانش و خرد داشته است. هنگامی که وقوع یک خسوف، از جنگ، صلح بسازد، بانگ نیمه شبان یک خروس، الهام بخش شروع یک جنگ شود، بشقاب خالی برای امام زمان بر سفره گذاشته شود، هاله ی نور دیده شود و رویای نیمه شبان یک رهبر، مسیر زندگی و مرگ انسان ها را مشخص سازد هر احتمالی، از یک ذهن ایدئولوژیک و یک سیستم دستکرد آن، می تواند به منبع الهام و وحی تعبیر و سرانجام به یک فاجعه منجر شود.