حلقه ی چاپلوسان، تصمیم بالهوسانه، سازمان غیر رسمی
نخست: بسیاری از رهبران در یک مورد به خصوص، تشابه دارند. آنها هنگامی که در حلقه ی “چاپلوسان” قرار می گیرند طبیعتا و به تدریج از واقعیت دور می شوند.
دوم: برای انجام امور، راه های درست و راه های غلط وجود دارد و هرگز نمی توان برای مشخص کردن راه های درست و غلط یک امر معین، عنان تصمیم گیری را تماما به “بوالهوسی” های خود واگذاشت.
سوم: نفوذ و تاثیر اراده ی یک نفر یا جمعی از افراد که به هر دلیل، دارای “اقتدار” شده اند در یک سازمان (به مثابه سازمان غیر رسمی)، می تواند اعمال و رفتار تمام سازمان رسمی را تحت تاثیر خود قرار دهد. اقتدار سازمان غیر رسمی زمانی خوب است که در مقام تاثیرگذاری باقی بماند نه آنکه کلیت سازمان رسمی و اختیارات و تصمیمات آن را به مرز اطاعت بی چون و چرا از خود ببرد.
****
بسیاری از حکومت ها، سازمان ها و احزاب در اطراف “ما” از این سه عارضه ی مهم آسیب فراوان دیده و همچنان با این معضلات بزرگ دست و پنجه نرم می کنند.
حلقه ی چاپلوسان که معمولا بسیار زود در اطراف رهبری سازمان ها و احزاب حلقه می زنند به زودی خواهند توانست با فروبردن آنها در پیله، رهبران را از موقعیت و جایگاه واقعی خود در میان سازمان، روابط و دیگران دور سازند و با عمیق تر کردن فاصله، به گسست انها از موقعیت موجود و واقعی منجر شوند.
موضوع مهم دیگر تصمیمات رهبران با تکبه بر دیدگاه های کاملا فردی و به دور از تحلیل مشخص در شرایط مشخص است. رهبری که نتواند یا نخواهد به تمام دیدگاه ها و در تمام ابعاد چیرگی داشته باشد و بدون اگاهی از شقوق مختلف، تصمیم به اقدام بگیرد اراده ی جمعی را به “بالهوسی” های خود واگذاشته است.
و مساله ی بسیار مهم دیگر وجود سازمان های غیر رسمی در نهادها و احزاب و ارکان سازمانی است که در بسیاری موارد، کلیت سازمان و اهداف و برنامه های ان را تحت تاثیر خود قرار می دهد. وجود سازمان های رسمی در سیستم، تقریبا پذیرفته شده است و حتی برخی بر این باورند که سازمان های غیر رسمی باید وجود داشته باشند اما نکته آن است که این سازمان های غیر رسمی باید نقش خود را به عنوان “تاثیر گذارنده” ادا کنند نه آنکه به چنان قدرتی دست پیدا کنند که بتوانند کلیت سازمان رسمی را وادار به اطاعت از خود نمایند. در بسیاری ازحکومت ها، احزاب و سازمان های دوروبر ما، می توان این مساله را به روشنی مشاهده کرد.
منابع برای مطالعه ی بیشتر
پیتر وینچ، اقتدار
اسکات اندرسون، سرزمین پاره پاره