خاستگاه کوردها (12)
این منطقه ی فرهنگی باستانی که تبار کوردی برای آن می توان قایل شد مناطق نزدیک به مرزهای دریای مدیترانه، خاورمیانه و قفقاز است. “ویلینا” در بسته ی پژوهشی خود به همان نکاتی اشاره می کند که “کولین رینفریو” نیز بدان پرداخته است. ژنتیک شناس جمعیتی اسپانیایی می گوید:
“مردمان اوسکومدیترانه به عنوان ساکنان باستانی و امروزی منطقه ای جغرافیایی شناخته می شوند که در منطقه ی مدیترانه/ خاورمیانه/ قفقاز زندگی کرده اند و به زبانی شبیه “زبان باسک”ها تکلم کرده اند. این گروه از مردمان امروزه به عنوان جمعیتی وجود دارند که به لحاظ ژنتیک، دارای HLA مشابه در یک جغرافیای شناخته شده هستند. در این میان نمونه های یونانی خارج از این بازه قرار دارند زیرا نشانه هایی ژنتیک از اتیوپیایی ها و نژاد سیاه با خود دارند. این ویژگی آنها به احتمال فراوان به تاثیر دوران فراعنه بازمی گردد. مقایسه ی امروزی بین ژن ها و زبان ها فقدان یک پیوستیگ را نشان می دهند:
مدیترانه ای ها، فلسطینی ها، کوردها، بخش هایی از بربرها، ارمنی ها، و ترک هامتعلق به اجداد مدیترانه ای هستند اما آنها به زبانی صحبت نمی کنند که لزوما آنها را به زبان های گروه قفقازی گره بزند. این ویژگی تنها به انتخاب این زبان توسط گروهای برگزیده برای سخن گفتن بازمی گردد. بقیه ی گروه های قومی به یک زبان کهن مدیترانه ای یا اوسکومدیترانه ای تکلم می کنند که با لاتینی رمی تعدیل شده است. بنابراین پیوستگی میان ژن ها و زبان هاممکن است در یک کلان سطح جغرافیایی وجود داشته باشد اگرچه در سطوح خرد، تفاوت هایی وجود دارد. این موضوع در تبیین مدل اوسکومدیترانه ای قابل تشخیص است. در این پژوهش همچنین به موضوع مهاجرت اولیه ی انسان های اولیه از قفقاز و زاگرس به رشته کوه های پیرنه به عنوان یک فرضیه ی پیشاهندواروپاییان پرداخته خواهد شداما تا آنجا که به زبان شناسان مربوط می شود، آنها تأکید می کنند یک اشترک پروتو-هندو-اروپایی و مدیترانه ی شرقی هرگز وجود نداشته است.
پژوهشگران تاریخ نیز صحت پژوهش های آنتونیو آرنایز ویلینا را تایید می کنند
نتایج تحقیقات خود ویلینا در مورد کردها نیز توسط مورخان تایید شده است. او تحت تاثیر پژوهشگر و مورخ کورد، مهرداد ایزدی دانش آموخته ی نیویورک در ایالات متحده است که به بررسی تاریخ و فرهنگ کوردها از عصر حجر تاکنون پرداخته است. در ارجاعات باستانشناسی نیز او متاثر از “جولیان.ایی.ریدر(Julian E. Reade) و “جمیز ملارت”(James Mellaart) است.
او در کنار “جورج فورشتاین”(George Feuerstein)، “سبحان کاک”(Sobhash Kak) و “دیوید فراولی”(David Frawley) بر این باور است که کوردها هرگز تحت تسلط آریایی ها قرار نگرفته اند و این باور، از اساس، فاقد بنیاد است. آرنایز همچنین بر این باور است که کوردها خویشاوندی قومی-ژنتیکی بسیار نزدیکی با همسایگان ارمنی خود دارند. از نگاه او خاستگاه کوردها و ارمنی ها از آناتولی است، روابط نزدیک وراثتی با یکدیگر دارند و احتمالا یک ژن مشترک داشه اند. به باور آرنایز، ایرانیان امروزی نیز از لحاظ مشابهت های ژنتیکی، بن مایه ای نزدیک به مردمان خاورمیانه و مدیترانه دارند. در اینجا عین عبارات آنتونیو آرنایز ویلینا در این باره را به صورت خلاصه می آوریم:
“پژوهش های ژنتیک بر روی آنتی ژن لکوسیت انسانی(HLA) کوردها در مدیترانه-خاورمیانه نشان می دهد که:
ترک های آناتولی به لحاظ ژنتیک، تفاوتی ماهوی با سایر مردمان مدیترانه ای ندارند و اختلافی اگر هست به دلیل حضور مهاجمان خارجی بوده که بیشتر زبان آنها (ترک های آسیا) را تحت تاثیر قرار داده است و صورت بندی وراثتی آنها تغییری نکرده است….
….کوردها و ارمنی ها به لحاظ ژنتیکی، قرابت زیادی با ترک ها و دیگر مردمان مدیترانه ای دارند….هیچ نشانه ی ژنتیکی HLA از تهاجم به اصطلاح آریایی وجود ندارد که تنها بر اساس منابع مشکوک زبان شناختی تعریف شده است….
….کوردها، ارمنی ها، ایرانیان، یهودی ها، لبنانی ها و دیگر گروه های مدیترانه ای(شرق و غرب مدیترانه) به نظر می رسد یک اشتراک نیاکان داشته باشند: “بن مایه ی مدیترانه ای”….
….هیچ نشانه ای از هندواروپایی ها (آریایی ها) از 1200سال پیش از میلاد مسیح، در تجزیه و تحلیل های ژنتیکی ما یافت نشد. این موضوع نشان می دهد هجوم آریایی ها (اگر وجود داشته است) تاثیرات نادری روی ساکنان بومی منطقه مانند “هیتی”ها و “هوری”ها داشته است (پیش از 2000قبل از میلاد).
منابع:
-Arnaiz-Villena et al, Tissue Antigens, 2001
-Die Herkunft Der Kurden-, ferdinand Hennerbichler, Peter Lang,-2010
-Fernerstein George, Kak subhash, Frawley David, in search of the cradle of civilization, Wheaton: Quest Books, 1995
-Frawley David. The Myth if the Aryan Invasion of India. New Delhi: Voice of India, 1995