خاستگاه کوردها (5)
برخی توضیحات اولیه برای ورود به بحث
لهجه های مختلف زبان کوردی که کوردها بدانها سخن می گویند علاوه بر آنکه نمایان گر یک خاستگاه وراثتی مشترک هستند به لحاظ ترکیب زبانی هم با یکدیگر، از یک پیوستگی بنیادین برخوردارند. این نشان می دهد که ژنتیک قومی مورد بررسی، متعلق به یک گروه از مردمان(کوردها) و نه گروه هایی مختلف است. اگرچه ذکر این نکته ضروری است که این وابستگی و رابطه ی متقابل را نمی توان به تمام لهجه های کوردی تعمیم داد چون پژوهش های علمی، تنها به بررسی و مقایسه ی نمونه هایی از کورمانجی ها و زازاکی ها پرداخته و پیوستگی مورد نظر را به اثبات رسانده اند. از سوی دیگر و بر اساس مطالعاتی جداگانه ی دیگری که روی کوردها انجام گرفته این پیوستگی میان کوردهای ساکن شمال عراق (باشوور) و “ایزدی” های ساکن تورکیه(باکوور) به اثبات رسیده است. این پیوستگی همچنین میان کوردهای ساکن ایران(روژهه لات)، کوردهای ساکن ترکیه(باکوور) و نیز کوردهای ساکن گرجستان تایید شده است. با این وجود نمی توان به سادگی به یک طبقه بندی ژنتیک با در نظر گرفتن تمام جزییات اشاره نمود. اما شناخت موارد ذیل محتمل است:
تمامی نشانگرهای “ترکیب کوردها” که پیش از این در مورد نیاکان کوردها مورد آزمون و پژوهش قرار گرفته اند نشان می دهند دو تیپ برجسته از Y-DNA را نشان می دهند:
R(R1*M173 und R1a1-M17)
و
J( J2-M172 ) و تا حدی J1-Clans
اما در J-Clans یک استثنای بزرگ وجود دارد:
در “زازا”ها تاکنون شواهدی دال بر وجود J2-M172 گزارش نشده است که این تمایز نشان می دهد توسعه ی “زازا” در مسیری جداگانه از “ترکیب کوردها”(Kurdischen Komplexes) به وقوع پیوسته است. برای توضیح مساله، این گونه استدلال می شود که “زازا”ها توانسته اند روند هندوآریایی خود را از زمان “میتانی” ها تاکنون حفظ کنند.
اما بر اساس پژوهش هایی که در بخش های بعدی به آن اشاره خواهد شد “زازا”ها بر خلاف آنچه پیشتر گفته می شد مهاجرانی از جنوب دریای خزر نیستند که به جنوب شرقی آناتولی کوچ کرده باشند. آنها با کوردها تفاوتی ندارند. همچنین زازاها را نمی توان به صرب های اسلاو که امروزه در آلمان زندگی می کنند نسبت داد. این موضوع توسط یک تیم پژوهشی از “انستیتو ماکس پلانک” (Max Planck Institutes) در “لایپزیک” (سال2005) ثابت شده است. در نهایت، یک نمایه ی ژنتیک قابل مقایسه در کنار وجود جزییات مشترک میان گروه های مختلف کورمانجی زبان را می توان مشاهده و رصد کرد.(کورمانج های ساکن ترکیه، عراق، گرجستان و ترکمنستان) اگرچه طبقه بندی آنها بر اساس داده های موجود “ژن” در نهایت غیرممکن می نماید. مهمترین دلیل آن است که نمونه های ثبت شده تنها بخش هایی از J2-M172 متعلق به شاخه ی J-p12f2*(J1+J2) را نشان داده اند. همچنین به میزان اندکی متمایز از J1 هستند. و این موضوع از آن جهت دارای اهمیت است که گروه های متعلق به J1، دارای پیوندهای اولیه با فورماسیون زبان های سامی هستند. تنها استثنای این نمایه بر اساس پژوهش های محققان ژنتیک اسراییلی، “کوردهای مسلمان” (muslimische kurden) امروزی ساکن شمال عراق هستند که J1 آنها بیش از 10% ثبت شده است. علاوه بر ژنتیک خاصی که در نزدیکی یهودیان و کورد ها وجود دارد این امر همچنین می تواند به تأثیرات اولیه “سامی”ها در کردستان، به ویژه در مورد کورمانجی ها وابسته باشد. نیز J2-M172 به طور عمده در کورمانجی یافت شده است. امروزه به نظر می رسد کورمانجی زبان ها تحت تاثیر نخبگان هندوایرانی شمال غربی ایران قرار گرفته اند اما این تاثیرگذاری بر “گورانی”ها هنوز به طور مشخص، روشن نیست. بر این اساس، “زازا” اشاره به نفوذ هندوآریایی ها و “کورمانجی” نیز اشاره به ایرانیان باستان دارد. در ادامه ی این پژوهش، به تفصیل به این موضوعات پرداخته خواهد شد.
از سوی دیگر، گورانی نمی تواند از یک چیز خاص به وجود آمده باشد(به عبارتی منحصر به فرد باشد) زیرا تحقیقات ژنتیکی جداگانه وجود ندارد.
همچنین مطالعات ژنتیک موجود آنچنان کافی نیستند که بینش اولیه ای در مورد بافتار کوردهای قفقاز و حاشیه ی جنوبی دریای خزر به دست دهند.
موضوع دیگری که بدان پرداخته خواهد شد آن است که داده های مورد پژوهش، اگرچه یک “شبکه ی بین منطقه ای” را به ذهن متبادر می کنند اما دلیل دیگری هم می تواند داشته باشد و آن ممکن است ناشی از تبعیدهای اجباری- عمدتا از زمان “آشور” -باشند.
منبع:
Die Herkunft Der Kurden-, ferdinand Hennerbichler, Peter Lang,2010