“خود خواهی عاطفی غیر اخلاقی” در برابر “هویت بزرگ”
فرهنگ از اهمیت ژئوپلیتیکی برجسته ای در جهان برخوردار است که خود را بیش از مبادلات دیپلماتیک و روابط بین الملل تعریف می کند. این امر در درجه اول به دلیل ارتباطات عمیقا عاطفی مرتبط با موضوعات هویتی است.
فرهنگ ها ساختارهای شناختی هستند که با نحوه ی دید افراد از خود، با یکدیگر و با جهان و یکدیگر شکل ساخت پیدا کرده اند. در واقع، انسانها بیش از هر چیز به دلیل علاقه ی شخصی و احساسات، شکل اجتماعی به خود گرفته اند. این مساله مستلزم هماهنگی بین نیازهای درونی و زمینه های اجتماعی است و نیاز به احساس تعلق و هویت مثبت دارد.
هویت با ترسیم مرزها وظایف خود را انجام می دهد و اگر زمینه ی اجتماعی مانع از یک هویت گروهی پایدار و مثبت شود- مثلاً به دلیل تعریف منفی توسط دیگران – افراد به احتمال زیاد، هویت مقاومت را با ایجاد مرزهایی که نفوذ ناپذیر و بی خطر به نظر می رسند به وجود می آورند یا با مشارکت در ساخت هویت که می تواند منجر به زنوفوبیا ، قوم گرایی سفت و سخت یا اشکال رادیکالیسم ایدئولوژیک شود خود را به پیش می رانند. به دلیل ماهیت عاطفی مسائل مربوط به هویت، ساخت هویت باید برای هر گروه معتبر باشد و در صورت هرگونه مقاومت از سوی دیگری به عکس العمل متقابل شدید منجر خواهد شد.
اهمیت ژئوپلیتیکی فرهنگ بر 5 بستر استوار است:
یک: هویت جمعی بزرگ به عنوان یک بازیگر مشخص
دو: اصل امنیتی چند جمع
سه: امنیت تعاملی و هم افزایی
چهار: الگوی اقیانوس تمدن
پنج: تاریخ پایدار
پایه ی هویت جمعی بزرگ، در جهان امروز، ملت است که مولد عاطفی و احساسی قدرتمند برای انسان ها است که در صورت هرگونه کلیشه سازی، بی احترامی، شیطنت یا تهدید از سوی دیگران، به یک اوراق بهادار و در ادامه به یک اسلحه تبدیل می شود.
اصل امنیتی چند جمع، ناظر به امنیت انسانی، امنیت زیست محیطی، امنیت ملی، و امنیت فراملی است که ابتدا به ساکن از طریق حکمرانی خوب ایجاد می شود و در ادامه به اجتماع چند جمع می انجامد که در کنار یکدیگر قرار می گیرند. بدیهی است که یک حکمرانی غیر خوب، می تواند بازی چند جمع را برهم زده و بیرون انداخته شود. این مساله مربوط به مرحله ی نخست است اما در ادامه، چند جمع ها، تلاش خواهند کرد وضعیت بی عدالتی ایجاد شده توسط حکمران اکنون بد شده را تغییر دهند که یکی از سازوکارهای آن، مقدمتا پشتیبانی از هویت های مقاومت است.
همچنین اشاره به امنیت تعاملی و هم افزایی بر این نکته اشاره می کند که چون انرژی کل، از مجموع انرژی های جزء بیشتر است تعدد فرهنگ ها و نقش آفرینی آنها باید به رسمیت شناخته شود و همه ی سازوکارای لازم برای توسعه ی آن مهیا شود.
نیز چندین حوزه ی ژئوفرهنگی، با موفقیت های فردی، بده-بستان هایی میان فرهنگ ها ایجاد می کنند که در یک اقیانوس فرهنگی به هم خواهند پیوست.
همچنین برای دستیابی به امنیت جهانی به روشی پایدار، باید از الگوی تاریخ پایدار پیروی کنیم و این امر حاکی از تاکید جدی بر کرامت انسانی و مذاکره برای همزیستی و احترام متقابل است.
****
با استفاده از این نظریه، به کوردستان می پردازیم. همچنانکه گفته شد پایه ی بنیادین ورود به هویت بزرگ در جهان امروز، “ملت” است بنابراین برای کوردها اهمیت دادن به این مساله از ضرورت و اولویت برخوردار است.
اما آیا ما به این اهمیت پی برده ایم و مساله را در اولویت به عنوان یک ضرورت نخستین قرار داده ایم؟
پاسخ به باور من، متاسفانه مثبت نیست. ما در درازنای دستکم دو دهه ی اخیر نه تنها از مفهوم سنتی ملت نزد خودمان، فاصله گرفته ایم بلکه با تبدیل نگاه ملی به خرده نگاه، مساله ی کورد را به قالب های کوچک فروکاسته ایم و این خرد شدن ها، به سطوح سیاسی (در احزاب)، سطوح اجتماعی و سطوح فرهنگی و حتی سطوح روانی نیز فروکاسته اند.
یکی از بزرگترین دلایل با توجه به ویژگی های عملی در دسترس، که زمینه را برای ورود به سطوح سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مهیا نموده سطح روانی است که با استفاده از اصطلاح “خود خواهی عاطفی غیر اخلاقی” (emotional amoral egoism) می توان پاسخ اولیه ای برای آن جست.
با فرض هویت ملی و ملت به مثابه “هویت بزرگ” برای کوردها، اکنون یکی از بزرگترین موانع برای جمع شدن حول هویت بزرگ کوردها به مثابه ملت، این خودخواهی عاطفی غیر اخلاقی است که در قالب واحدهای خرد (در برابر کلان واحد ملت) نقش آفرینی می کنند. منظور از غیر اخلاقی در اینجا، “عدم احساس مسوولیت اخلاقی” (amoral) است.
برای خروج از تله ی “خود خواهی عاطفی غیر اخلاقی”، نه فاکتور موثر وجد دارند که لازم است به صورت جدی به آنها پرداخته شود: “عقل، امنیت، حقوق بشر، پاسخگویی، شفافیت، عدالت، فرصت، نوآوری، شمولیت”
در آینده به این مساله، بیشتر خواهم پرداخت
منبع:
Nayef al Rodhan, the Geopolitics of Culture: Five Substrates, Oxford University, 2014
Nayef al Rodhan, Emotional Amoral Egoism a Neurophilospolitical Theory of Human Nature and its Universal Security Implications, Sustainablehistory, 2017