سیاست هویت ایرانی، یک رویە و شیوە عمل ساختار یافتە است کە هدف آن دقیقا نابودی اصل دمکراتیک است:
نخست: ایجاد شکلی جمعی از کنش و برساختن نوعی از استبداد اکثریت با پنهان کردن، تنزل دادن و تقلیل ملت ها بە اقوام، تعریف زبان رسمی و لهجە نامیدن زبان ها، و تعریف آیین رسمی برای تحت انقیاد سازی اقلیت ها.
دوم: مخالفت با هویت های اقلیت در برابر “تخیل هویت واحد” و منحصر بە فرد برای بازتولید زیربنای سلطە اجتماعی و بعدا سیاسی.
سوم: بیان یک همسانی سیاسی کە در اصل، طرد کنندە است و هرگونە مقاومت در برابر آن، خطرناک تلقی شدە و با ابزار قانون، کنترل و سرکوب می شود تا جایی کە هویت های دیگر و هویت های چندگانە، تجاوز تلقی شود.
چهارم: هویت، تنها توسط منبع اصلی قدرت، تعریف و تضمین می شود.
پنجم: هویت همسان در “عاطفە ذهنی”، جاگذاری می شود و بە طور اغراق آمیز و مغالطە آمیز، هویت ها را قربانی هویت رسمی می کند.
ششم: در افق سیاست هویت، “غرور قرمز” ایجاد می شود کە برخی هویت ها از لحاظ اخلاقی برتر و از نظر تاریخی شایستەتر هستند.
هفتم: سیاست هویت ایرانی، یک مجموعەغیر حقیقی، نامتعارف و انباشتە از تناقض ها است کە ارزش نهایی آن در کنترل قدرت، تضمین سانسور و سرکوب و مجازات هویت های دیگر در برابر هویت رسمی نهفتە است.
این مقالە را بخوانید:
Identity Politics and Democratic Totalitarianism, Laurent Dubreuil, 2017