روانشناسی خودمانی
“ذهنیت تخته نرد محور” و “ذهنیت شطرج محور”
شطرنج آموزش و تمرین شیوه ی تفكر منطقى و انتخاب بهترين گزينه از ميان گزينه هاى موجود است. شطرنج اهميت برنامه ريزى و پيامد تصميم گيرى را آموزش می دهد.
شطرنج ذهن انسان را آموزش مى دهد و منجر به تثبیت شخصيت و تقويت اعتماد به نفس می شود. آن همچنین با قرار دادن انسان در برابر موقعیت های بسیار دشوار، روش انتخاب بهترین تصمیم ها را به او می آموزد.
شطرنج ذهن انسان را به مبارزه مى طلبد و پیش از همه آموزش “اختیار” و “اراده” از جنس اندیشه محوری است
اما تخته نرد، با نمادهای 30 شبانه روز يک ماه، 24ساعت شبانه روز، 4 فصل سال، 5 وقت يک شبانه روز، شب و روز، 12 ماه سال، آسمان، ستاره ی بخت و اقبال، گردش ايام، انسان و حرکت او، برداشتن مهره در پايان هر بازي به نشانه ی مرگ انسان ها، و اعداد تاس به مثابه یکتایی و خداپرستي، آسمان و زمين، پندار نيک ؛ گفتار نيک ، کردار نيک، چهار جهت اصلی، خورشيد و ماه و ستاره و آتش و رعد، و شش روز آفرینش، پیش از همه چیز به ما “تقدیر گرایی” و “بخت” می آموزد.
در شطرنج آنکه می بازد کسی را مسوول شکست خود نمی داند، او نیک می داند حریف، از جمیع جهات از او بهتر اندیشیده است، با استراتژی و تاکتیک بیشتر از او آشنا است، همه ی میدان و شیوه ی آرایش مهره ها را عمیق تر و با بینش بازتر دیده است، قدر فرصت ها را شناخته است، تهدیدها را شناسایی کرده و با آنها به مقابله برخاسته است، درست ترین تصمیم ها را در بهترین زمان ها گرفته است، قدر سوارها و سربازهایش را دانسته است و زمان را به بهترین شکل ممکن مدیریت کرده است. و به همین خاطر است که هنگام قبول شکست، طرف بازنده با رضایت کامل، دست خود را به سوی پیروز میدان دراز کرده و با او دست می دهد یعنی به توانایی او اذعان دارد. موضوعی که اکنون دیگر یک اصل اخلاقی در شطرنج است.
اما در تخته نرد چه؟
به ندرت تخته بازی را می توان یافت که شیوه ی بازی خود را کمتر از دیگری بداند، به قدرت طرف مقابل اعتراف کند و او را برتر از خود بداند. برای یک نردباز، هزارویک بهانه برای توجیه شکست وجود دارد: از گردش زمین و آسمان تا شانس و بخت و اقبال و تاس و مهره و هرچه بتواند او را از شکست تبرئه کند. “مهره گر نیک نشیند همه کس نراد است” نقطه پایانی بر گریز از شکست، قبول نکردن مسوولیت، تسکین باخت و بی ارزش ساختن پیروزی حریف است.
ذهنیت تخته نرد محور در بسیاری از ما، همه ی شوون زندگی ما را در خود فروبرده است. تفاوتی با دیروز ما و دیروزهای ما ندارد. البته یک تفاوت مهم را شاید بتوان تشخیص داد:
اگر تا دیروزها برای گریز از شکست های مان منتظر “جفت شش” بودیم این روزها به کمتر از “جفت هفت”، اموراتمان نمی گذرد.
ما آلوده به ذهنیت تخته نرد محور هستیم