سیاهچالەای بە نام ایران
هر جسمی از مقدار شعاع مخصوص به خود با حفظ جرم خود کوچکتر و فشرده تر گردد تبدیل به سیاهچاله می شود. سیاهچالەها میدان نیروی جاذبه بسیار قوی دارند، نور از آنها نمی تواند بگریزد، تمام چیزهای دیگر را همانند رشته های سپاگتی می بلعند یعنی رشته رشته سازی می کنند، در مرکز سیاهچاله با چنان تکینگی روبه رو هستیم که تمام قوانین فعلی ما از کارایی و اعتبار ساقط می شود و امکان ایجاد جهانی جدید به وجود می آید، فضا و زمان اطراف خود را خم می کنند، هر چیزی به داخل سیاهچاله ها بیفتد سقوط آن ابدی خواهد بود، زمان را کند می کنند، درهای یک طرفه هستند، به مرور زمان تبخیر می شوند، و سرانجام مرگ به سراغ آنها می آید.
سیاهچاله ای به نام ایران
مفهوم سیاهچاله در علوم انسانی مانند بسیاری از مفاهیم دیگر از علوم دیگر گرفته شده است و با نگاه به وضعیت یک کشور و برآورد شباهت های آن با یک سیاهچاله کیهانی، به بررسی و پیش بینی آن کشور می پردازد.
ضد روشنفکری و روشنگری، تجلی حماقت، بدخواهی، تخریب، تعریف، تبیین و ساخت ابزارهای جعلی، فرهنگ لغو اینجا و اکنون، ضد شهروندی در جهان جدید، از بین رفتن اعتماد اجتماعی، برجسته شدن نقش دین و ایدئولوژی در تمامی ارکان، غلبه قدرت بر قواعد و قوانین اقتصادی و سیاسی، در تضاد قرار گرفتن سیستم با هر نوع هویت جمع گرایانه، خودخواهی تسلیم ناپذیر و لذت رضایت از خود، جایگزین شدن رذیلت برتر، سرکوب دیدگاه ها، یخ زدگی در تمامی ابعاد توسعه و رشد، تشکیل حلقه های شریر، قرار گرفتن در شیب حماقت، موجه نمایی، ادعاهای مهمل، مرگ رویکرد شک گرایانه، پافشاری بر شواهد و روایت های شخصی، تعصب پنهان و بعدا آشکار در برابر زیبایی، در حالی که خودت جهنم هستی دیگران رابه عنوان جهنم معرفی می کنی، و جهل من به اندازه دانش شما خوب است، شکل گیری نظام سخت و نه قدرتمند و تبدیل شدن به غولی با سر گلی، از برجسته ترین ویژگی های تبدیل شدن ایران به یک سیاهچاله است.
نظریه سیاهچاله درباره قدرت اجتماعی همچنین معتقد است که وقتی یک نهاد قدرت، بیش از حد بزرگ شود تبدیل به گلوله ای برف می شود که متوقف کردن نهاد قدرت را غیر ممکن می کند و اجبار و خشونت و سرکوب، به مشخصه اصلی آن تبدیل خواهد شد.
در نهایت، ذکر مجدد این ویژگی نهایی سیاهچاله ها -چه در علوم کیهانی و چه انسانی- ضرورت پیدا می کند که:
مرگ به سراغ هیولاها هم خواهد آمد…..
Black Hole