شاید این بار، کمپین “خانه ات را بر سرت ویران می کنم” باشد
در چند پرده
پرده ی یک: 25 دسامبر 1991
در این لحظه، اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید. این فروپاشی، نه نتیجه ی یک دوران کوتاه بلکه برهم کنش مجموعه ای از عوامل بود که به این فروپاشی انجامید:
-عدم رعایت قاعده ی اقتصادی ساده ی توپ-کره
-صدور انقلاب و ایدئولوژی از اکتبر 1917
-دخالت نظامی در کشورها
-تخریب استانداردهای زندگی مردم
-شکاف عمیق سیاسی در داخل
-فساد سیستماتیک
-رقابت تسلیحاتی با ایالات متحده
به چند مثال توجه کنید:
یک:یورش نظامی اتحاد شوروی به افغانستان که آخرین عملیات نظامی این کشور در بیرون مرزها بود هزینه ای بالغ بر 100 میلیارد دلار بر دوش مردم شوروی گذارد. پیش از آن، شوروی در پراگ و بوداپست نیز دخالت نظامی کرده بود. این سیاست را با حضور نظامی ایران در سوریه و همچنین دخالت های نظامی این کشور در لبنان و عراق و یمن مقایسه کنید.
دو: سیاست صدور انقلاب سوسیالیستی و رویای سرخ، شرق اروپا، آفریقا و آمریکای لاتین را دربرگرفت اما به جز پیروزی های مقطعی، موازنه ی سود-زیان را به سوی زیان متمایل کرد. دخالت برای تغییر توازن سیاسی خاورمیانه، رویای ویران گر امپراتوری اسلامی-ایرانی و هلال شیعه، که منابع ایران را تهی کرد کپی برداری از این استراتژی عقیم بوده است.
سه: رقابت تسلیحاتی با ایالات متحده در عین محدودیت منابع، توپ-کره را به سوی توپ برد و صنایع نظامی، تمام ظرفیت اقتصادی این شور را فروبلعید. ایران را در این روزهای موشک-پوشک مقایسه کنید.
چهار: شوک درمانی اقتصادی در شوروی، فورا استانداردهای زندگی بخش عمده ی جمعیت را تخریب کرد. به نسخه های درمانی این روزهای اقتصاد دولتی ایران نگاه کنید.
پرده ی دو: مرگ تدریجی ماشین جنگی
نابودی تدریجی بزرگترین ماشین نظامی ایران-که علاوه بر کارکرد اقتصادی، بیش از 50 درصد اقتصاد ایران را در اختیار گرفته است- در سوریه، که به اندازه ی اهمیت خوزستان نفتی برای استراتژیست های نظام برجسته شده بود جمهوری اسلامی را به یک موجود کاملا آسیب پذیر تبدیل کرده است که تدریجا تمامی ظرفیت های سخت خود را از دست می دهد و موفقیت چشمگیر این مدل، در عراق نیز تکرار خواهد شد. سپاه قدس، رمق خود را از دست داده است.
پرده ی سه: مرگ ایدئولوژی
ایدئولوژی چپ دولتی اتحاد جماهیر شوروی، از سال های اواخر دهه ی شصت به طور جدی، زیر سوال رفت و سرشکست های آن، به تدریج در عرصه ی سیاست خارجی و نیز در پهنه ی داخلی، نمایان شد. ایدئولوژی ولایی جمهوری اسلامی نیز این روزها، وارد دنده ی معکوس با شیب تند شده است. مرگ ایدئولوژیک از رگ گردن نزدیک تر است.
پرده ی چهار: جملگی شیران ولی شیر عَلَم/ حمله شان از باد باشد دم به دم
سرکوب داخلی در شوروی، از آغاز تا فروپاشی، میلیون ها قربانی گرفته است. اردوگاه های مرگ و زندان های مخوف، بزرگترین نمایه های این سیستم هستند. ایران نیز از این قاعده بی بهره نه، و این روند سرکوب همچنان ادامه دارد. تجربه ی شوروی در گذشته نشان داد و در مورد ایران نیز به همین ترتیب که سرکوب، هرگز ضامن بقا نیست.
در نمونه ی شوروی، با ورود گورباچف به سیاست و پروسترویکا و گلاسنوست، روند سرکوب ها به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرد اما ایران، همچنان و تا نابودی کامل، از الگوی شمالی خود، فراتر رفته است و سرکوب تمام عیار در عین انفعال را در دستور قرار داده است.
پرده ی پنج: فراروی از الگو
کسی نشنیده است یا من اطلاع ندارم که اتحاد جماهیر شوروی پیشین، مخالفان خود را با بالاترین ظرفیت نظامی خود هدف قرار داده باشد. مثلا اگر بالاترین ظرفیت سخت شوروی را کلاهک های هسته ای بدانیم یا حتی موشک های قاره پیما و یا سلاح های شیمیایی، شوروی هرگز مخالفان خود را این گونه مورد تهاجم قرار نداده است اما ایران با فراروی از الگو، کوردها را هدف موشک های بالستیک قرار داد.
پرده ی شش: ملی گرایی باستانی، ملی گرایی کوردی
در اواخر دهه ی هشتاد میلادی، ملی گرایی روسی، برای نخستین بار پس از انقلاب اکتبر به اوج خود رسید. و این درست، مقارن است با روند صعودی ملی گرایی کشورهای بالتیک و دیگر جمهوری ها که دیگر سلطه ی روس ها را به عنوان برادر بزرگ برنمی تابیدند. این وضعیت را با ملی گرایی برون حکومتی باستانی و ملی گرایی ایرانی-شیعی درون حکومتی مقایسه کنید.
پرده ی هفتم: پیشمرگ، شرف کوردستان است
نمونه ی قابل مقایسه ی آن را در شوروی پیشین نیافتم اما ضروری می دانم به عنوان پرده ی هفتم، به آن اشاره کنم:
استراتژیست های ایران در جمهوری اسلامی، آن اندازه نادان نیستند که ندانند و نفهمیده باشند که پیشمرگ، شرف کوردستان است. آنها نیک می دانند که هر خانواده ای، یا یک پیشمرگ داشته است، یا پیشمرگی دارد و یا دل در گرو این مقدس-واژه دارد بنابراین اگر یورشی را علیه پیشمرگان کوردستان تدارک دیده خوب به تبعات آن اندیشیده است اما ضرورت نشان دادن مشت آهنین را در اولویت قرار داده است. هرچند این احتمال را نیز نمی توان نادیده گرفت که در زمینه ی واکنش داخلی مردم کوردستان، دچار اشتباه محاسباتی نیز شده باشد.
پرده ی آخر: شاید به کمپین “خانه ات را بر سرت خراب می کنم” هم برسیم
در اعتصاب سراسری کوردستان، مردم با فراخوان کمپین “در خانه می مانم” “، اعتراض ملی خود را به موشک باران سپاه قدس ایران نشان دادند اما اگر جمهوری اسلامی ایران، بخواهد دوباره ناپرهیزی کرده و حقارت های پی در پی خود را در داخل و منطقه، با یورش مجدد به کوردها تسکین دهد کمپین سراسری کوردها ممکن است وارد فاز تقابل تمام عیار شود:
این بار، کمپین “خانه ات را بر سرت خراب می کنم”