فارشیست
فارشیست (Farscist) خود را از متن تاریخی و جغرافیایی منطقه جدا می داند، خودش را ملت برتر می داند، سرزمین و خاک و اکتسابات ملتهای مجاور را حق مسلّم خود محسوب می کند، در معادله ی غیریت ساز، همیشه برای خود دشمن می سازد، به دلیل پندارزدگی آریایی، به “خودهمه چیزپنداری” مبتلا شده است، باستانی گرا و افسانه پرداز است، شاکله ی هویتی او خودبزرگ بینی ملی آمیخته به اسطوره های مبهم است، چسپ نامرئی هویت او، ایدئولوژی مذهبی است، سخن از احیای امپراتوری، اضمحلال سایر ملت ها و ولع و عطش و میل تصرف سرزمین ها و تسخیر پایتخت دیگران، خوراک ذهنی و زبانی روزانه اش است، همواره از جعلی بودن ملت ها و کشورها می گوید و تقریبا همه را فاقد اصالت تاریخی می داند، اولین دولت تاریخ بشر را دولتی ایرانی میداند و آغاز و مبدا تاریخ را مقارن تولد قوم پارس حساب میکند، به باور او، سربازان پارسی پایشان هزارهها قبل از کریستف کلمب به آمریکا رسیده است، ملت ایران یا پدر تمام این ملل متمدنه است یا این که یک زمانی بوده که بر کل این ملل سلطنت و استیلا داشته است، خواستار حذف همه ی زبان ها در جهت یکپارچهسازی زبانی ایرانیان است، دچار نوستالژی همزمان”ترمیم کننده” و “انعکاسی” است به این معنا که هم سعی دارد ویرانیها را موقتاً و مجازاً بسازد و هم بازتاب درد و رنج و نکبت و مصیبت انباشته در حافظهی تاریخی اش است، به دلیل ناکامی های پی در پی تاریخی، به سندرم” اختلال روانی پست تروماتیک جمعی” مبتلا شده است و واکنشی رمانتیک و دراماتیک به دردها و رنج های عظیم مجددا تجربه شده نشان می دهد، فقط به سویههای جعلی اما شیرین و خیالی تاریخش چنگ میزند،و به دلیل ناکامی های فراوان، نوستالژی زدهتر است، ملت خود را بر ملتهای دیگر برتر میپندارد و در نهایت رسالتی جهانی برای خود تصور میکند و به همین دلیل است که گرایش شدید به مذاهبی نشان می دهد که مدعی ظهور آخرالزمانی است، به باور او، ایران، تا بوده بود و تا همیشه خواهد بود، به شدت گرایش استبدادی دارد، همه ی انسان های اطراف خود را حقیر می شمارد، تعیین هویت دشمنان به عنوان مقصر همه ی گرفتاری ها از مهمترین ویژگی هایش است، برتری طلبی نظامی دارد حتی هنگامی که مشکلات داخلی در سطحی گسترده همه جا را فراگرفته است، سلبی و واکنشی و فاقد قابلیت سازندگی است، مبنایش برتری و اولویت ملت فارس است و برای رفع نیازهای این ملت، سلطه و بهره کشی و غارت از ملل دیگر و منابع آنها را هدف قرار می دهد و حق طبیعی خودش می داند، وحدت ملی اش در داخل، با مرکزگرایی و سرکوب دیگر ملت ها، قومیت ها و اقلیت ها تعریف شده است، به باور او هویت اقوام ایرانی در بخشهای زیادی از جمله زیست و تاریخ سیاسی مشترک، دین، زبان، آیین ها و رسوم ، موسیقی و افسانه ها و اسطوره ها و حالات و روحیات با هویت فارس، همپوشانی های گسترده دارد و در عناصر سازنده هویت ملی اش تجسم یافته است، او خود را ملت و دیگران را قوم و قبیله و اقلیت می داند، او زبان است و دیگران لهجه، حتی دیگر زبان ها را در برابر زبان خودش نکبت و تهدید می خواند، هرچه دیگران دارند اعم از آداب و رسوم و لباس و هنر و موسیقی، بخشی از هویت ملی و جمعی او است، و روایت او از خود، اثباتگرایانه و ایدئولوژیک است به گونه ای که تنوع داخل و همجوشی جهانی را نادیده میگیرد.
فارشیست، ترکیبی از فارسیست و فاشیست است
#فارشیسم_فارشیست