فروپاشی ایران؛ نه خیلی دور
فروپاشی فورا اتفاق نمی افتد، سال ها به درازا می انجامد. اکنون پرسش این است که چرا فروپاشی در ایران رخ می دهد؟ و چرا نزدیک است؟
یک: یک اقتصاد برای نخستین بار از منابع خود فراتر رفته است
دو: فرسایش خاک روی داده است
سه: جنگل زدایی به وقوع پیوسته است
چهار: تخلیه نفت کاهش یافته است
پنج: اختلاف زیاد دستمزد وجود دارد
شش: مردم به دلیل دستمزد پایین ناراضی هستند
هفت: دولت برای تامین مالی به مالیات و منابع نیاز دارد اما هر دو از دست رفته اند
هشت: ابتلا به اپیدمی ها گسترش یافته است
نه: شهروندان نیازبه شادی دارند اما شادی وجود ندارد
ده: مصرف کنندگان نمی توانند نیازهای اولیه زندگی را تامین کنند
یازده: میزان منابع برای هر فرد کاهش یافته است
دوازده: مراقبت های بهداشتی ازدست رفته است
سیزده: جامعه ای اقلیت از افراد بسیار ثروتمند و جامعه ای اکثریت از افراد بسیار فقیر به وجود آمده است
چهارده: سرمایه گذاری در زیرساخت ها متوقف شده است
پانزده: سرمایه گذاری در زیرساخت ها شکست خورده است
شانزده: ایجاد شغل برای مردم، به بن بست رسیده است
هفده: حباب ها بر اقتصاد حکومت می کنند
هجده: انحصارها تولید را تعیین و قیمت را تعریف می کنند
نوزده: دولت می تواند پول چاپکند اما نمی تواند کالا و خدمات چاپ کند
بیست: کارگران غیر نخبه به طور فزاینده ازتوزیع کالا و خدمات خارج شده اند
بیست ویک: برنامه های بازنشستگی به بن بست رسیده اند
بیست و دو: بازار سرمایه با محوریت بانک و بورس، ورشکسته اند
بیست و سه: کارگران در انتهای سلسله مراتب اشتغال، به طور فزاینده ای ازتوزیع کالا و خدمات ناشیازاقتصاد خارج شده اند
بیست و چهار: اقتصادهای کم سرانه به دلیل ضعف در برابر سایر اقتصادها آسیب پذیر شده اند
بیست و پنج: سازمان هایبین دولتی به دلیل کمبود بودجه ورشکسته شده اند
بیست وشش: عادت های غذایی نامناسب فراگیر شده اند
بیست و هفت: تقاضای بازار به شدت کاهش یافته است
بیست و هشت: زیر ساخت های برق و آب به روزآوری نشده اند و به طرف هزینه های فزاینده رفته اند
بیست و نه: قیمت انرژی بی وقفه افزایش می یابد
سی: الگوهای اکنون و آینده، الگوهای گذشته را تکرار می کنند
سی و یک: نسبت های بازگشتی در اقتصاد به شدت نزولی یا منفی شده اند
سی و دو: ترمزهای داخلی اقتصاد دیگر کار نمی کنند
سی و سه: هرم نیازها به قاعده نیازهای فیزیولوژیک سقوط کرده اند
سی و چهار: تورم، افسار گسیخته است
سی و پنج: دستمزدها دیگر هزینه های رو به افزایش و حتی مراقبت های بهداشتی را پوشش نمی دهد
سی و شش: وضعیت منابع انرژی به شدت ناپایدار است
سی و هفت: بروز اختلال در یک زیر سیستم، تمام سیستم را دچار مشکل می کند
سی و هشت: فساد رسمی، نهادینه شده است
سی و نه: اختلال در انتخابات، فراگیر شده است
چهل: قدرت سیاسی و موقعیت الهی، سنگری در برابر اصلاحات و تغییر است
چهل و یک: مسوولیت اخلاقی در برابر تحقق منافع جمعی از دست رفته است
چهل و دو: رهبری، منابع را برایایجاد و حفظ قدرت خود بسیج می کند
چهل و سه: دولت سازان، به کارآفرینان زورگو و خودخواه تغییر ماهیت داده اند
چهل و چهار: همسویی اخلاقی بین حاکمان و شهروندان ازبین رفته است
چهل و پنج: رهبری اصلی، محدودیت های قدرت خود را نپذیرفته است
چهل و شش: اعمال کنترل بر فرآیندهای اداری و مقامات، به پایین ترین سطح رسیده است
چهل و هفت: سیستم به ظاهر یکپارچه اما به لحاظ ماهیت تکه تکه شده است
چهل وهشت: سرشکست اخلاقی رهبران عالی، روی داده است
چهل و نه: رهبری عالی، تعهدات خود به عنوان یک حاکم را کاملا فراموش کرده است
پنجاه: ظرفیت های نظارتی و احیاکننده جامعه از طریق سرکوب و غفلت، نابود شده اند
پنجاه و یک: سیاست از مرزهای خود تجاوز کرده و اقتصاد از مرزهای خود عقب نشسته است
پنجاه و دو: عدم وجود نقاط ضعف واضح، بی اعتنایی به علایم هشدار دهنده و انکار آستانه یا نقاط فشار وجود دارد
پنجاه و سه: اقتدار در حال انتقال از مرکز به نقاط پیرامونی است
پنجاه و چهار: دولت مرکزی در حال از دست دادن پایگاه های قدرت خود است و اکنون تنها بر حلقه داخلی خود متکی است
پنجاه و پنج: تخصیص منابع به طور کامل از تامین اجتماعی منحرف شده است
پنجاه و شش: حکومت تنها به سیاست دفاعی، دفع چالش ها و کاهش تهدیدها تمرکز کرده و برنامه ای سیاسی برای ایجاد و استفاده از فرصت ها دیگر وجود ندارد
****
ویژگی مشترک سقوط مانند بهمن این است که اغلب به نظر می رسد شروع آنها نسبتا کند است سپس ناگهان یک قطعه بزرگ جدا می شود و یک فروپاشی بزرگ رخ می دهد
منابع:
Why Collapse occurs, Why it may not be Far Away, Gail Tverberg, 2021
A View from the Past, Richard E Blanton, 2020
Poising the Problem of State Collapse, W. Zartman, 1995