بهانه ای برای پاسداشت یلدا روزش
قاسملو، مبارزی برای همه ی دوران
-دکتر عبدالرحمان قاسملو، همزمان با ورود به مقاطع تحصیلی متوسطه و سپس دوران دانشجویی، فعالیت سیاسی خود را به صورت تشکیلاتی در “اتحادیه ی جوانان دموکرات”، “سازمان دانشجویان توده” و “جمعیت دانشجویان کرد” در اروپا آغاز می کند.
-دکتر عبدالرحمان قاسملو به لحاظ نگره ی سیاسی، پیرو آموزه های مارکس بوده و از 1968_1948به مدت 20 سال از اعضای فعال حزب توده ی ایران بوده است.همزمان از1960_1953به عنوان عضو شورای رهبری حزب دموکرات کردستان ایران، فعالیت سیاسی خود را در قلب نهضت آزادیبخش کردستان تداوم می بخشد.
توضیح: درباره ی عضویت دکتر عبدالرحمان قاسملو در حزب توده، هم دوستانش بد دفاع کرده اند و هم دشمنانش، تعمدا، اقتضائات زمانی و مکانی دوران را نادیده گرفته اند. حزب توده در سال های پس از جنگ دوم، یگانه حزب به معنای واقعی واژه اپوزیسیون نظام پادشاهی در ایران بوده است و اگر نگوییم تمامی_ اکثریت روشنفکران، دانش آموخته گان و دانشجویان ایران آن دوران_ حزب توده را به عنوان یگانه پایگاه مبارزه علیه سیستم سلطنتی برگزیده اند.
-دکتر عبدالرحمان قاسملو به دلیل فرهیختگی علمی و شخصیت سیاسی برجسته و همچنین روزآمدی در ادبیات سیاسی دوران، دارای جایگاهی رفیع در میان ملت کرد به طور اعم(کاریزما_خردمند)، و شخصیت های سیاسی و علمی جهان، رهبران کرد و حتی دشمنانش به ویژه بوده است. برخی اسناد افشا شده ی جمهوری اسلامی نشان می دهند پس از وفات آیت ا.. خمینی و انتخاب آیت ا.. خامنه ای به عنوان رهبر ایران، بنیادی ترین سیاست های حذف مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از ایران، سازماندهی تروریسم دولتی به منظور برنامه ریزی برای حذف “دکتر عبدالرحمان قاسملو” و ” شاپور بختیار” به عنوان دو آلترناتیو رهبری ایران بوده است.(نگاه کنید به. خاطرات سعید امامی. دکتر علیرضا نوری زاده.نسخه کپی شده.فصل دوم)
-دکتر قاسملو به عنوان رهبر “نهضت آزادیبخش کردستان” در شرق، نقش آشکاری در گسترش نهضت سیاسی و مبارزه مسلحانه علیه نظام پادشاهی دارد.ویژه آنکه از 1974 تا1978به عنوان طراح شعار “دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای کردستان” واژگان نوینی به ادبیات مقاومت مشروع ملت کرد اضافه می نماید.
توضیح: اهمیت طرح این شعار ترقی خواهانه هنگامی روشن تر خواهد شد که بدانیم بسیاری از مبارزان متاخر، روشنفکران و نخبگان ایران در دفاع از نظام پادشاهی قلمفرسایی ها کرده اند.
آیت ا… خمینی در همان دوران، در کتاب”کشف الاسرار” می نویسد:”…هیچ فقیهی تاکنون هیچ کتابی ننوشته و در جایی نگفته است که ما شاه هستیم یا سلطنت حق ماست….اگر سلطنتی و حکومتی تشکیل شود هر خردمندی هیچگاه مخالفت نکرده و اصل و اساس حکومت را نخواسته است برهم بزنند. با اصل اساس سلطنت تاکنون از این طبقه (روحانیت) مخالفتی ابراز نشده بلکه بسیاری از علما و بزرگان عالیمقام در تشکیلات مملکتی با سلاطین همراهی کردند…تواریخ همه در دست است و پشتیبانی هایی که مجتهدین از دولت ها کردند در تواریخ مذکور است….”
-دکتر قاسملو دهه ی پایانی زندگی خود را صرف شناسانیدن هویت ملت کرد در عرصه ی دیپلماسی و سیاسی کرد و در این مدت با سفر به بسیاری از کشورهای جهان، گفتگو با رهبران سیاسی کشورها، شرکت در مجامع بین المللی و مشارکت در سخنرانی ها و مناسبات، هویت کرد را به صورت یک ملت در اذهان بسیاری از بزرگان سیاسی و اندیشمندان جهان قالب ریزی کرد. قاسملو در این دوران(1989_1979)، یگانه رهبر شناخته شده ی ملت کرد است.
-دکتر قاسملو در دوران مبارزه ی مسلحانه با جمهوری اسلامی، تلاش بسیاری به خرج می دهد تا احزاب سیاسی کرد را در کنار یکدیگر متحد سازد و سپس به سوی یک اتحاد ملی ایرانی خیز بردارد .پیشنهاد او برای تشکیل” جبهه ی دفاع ملی” در کردستان و سپس گسترش آن به سوی تشکیل یک “جبهه ی ملی ایرانی” از جمله ی این تلاش هاست.
-قاسملو در طول حیات سیاسی خود همواره تلاش می کند با تبیین تئوری های سیاسی به زبان ساده و لوکالیزه کردن این اندیشه ها، به سوی “بومی سازی اندیشه ها”حرکت کند.”سوسیالیسم دموکراتیک” مدعابه قاسملو که در “کورته باس” به شرح آن می پردازد یک نمونه ی مثال زدنی در این مورد است.
-مدرس بزرگ شرق که اکنون آوازه ای در اروپا به هم زده است و همکارانش در دانشگاه پراگ، او را “انسکلوپدیای چک” می خوانند، هرگز فداییانش را در کردستان تحت سلطه تنها نمی گذارد و با به پای آنها در جامه رزم، “پیشمرگه” ای است که باده ی آزادی را برای سرمستی می نوشد نه بدمستی.او حتی میراث خانوادگی را هم صرف سرمایه گذاری برای پیشمرگانش می کند تا برای نخستین بار در تاریخ کردستان، پایه های یک حزب مدرن سیاسی و مستقل_ هم به لحاظ سیاسی و هم از نظر اقتصادی_ را بنیان بگذارد. او بارها به همسر فرانسوی اش که اکنون دیگر یک کرد دموکرات است یادآوری می کند که هرچه دارد و هرچه سرمایه گذارده است متعلق به حزب دموکرات کردستان ایران است،او گوهر جان را هم، سال ها پیش از این، به کردستان ارزانی کرده است.
-قاسملو در تلاش برای تشکیل یک جبهه ی کردستانی_حداقل در آن دوران پرنشیب و فراز_ توفیقی به دست نمی آورد.علاوه بر آن، اگرچه تلاش بسیاری به خرج می دهد تا یک جبهه ی واقعی ایرانی تشکیل دهد، به دلیل “تمامیت خواهی” ملت بالادست و نگاه مملو از بدبینی ایشان به ملت کرد، بازهم موفقیت چندانی به دست نمی آورد.
-قاسملو پس از آنکه درمی یابد نظام بین الملل فعلا تمایلی برای تغییر وضع موجود خاورمیانه نشان نمی دهد به تشکل های غیردولتی و نهضت های آزادیبخش ملی رو می آورد و پیوندهای عمیقی با مبارزان ملی گرای خاورمیانه از یکسو و سوسیال دموکرات های اروپا شکل می دهد.
-دکتر قاسملو در سال های پایانی زندگی، “پیامبر صلح و آشتی” می شود و در کنار اعتقاد راسخ به اصالت انسان و آزادی نوع بشر، ملی گرایی کرد را در مسیر هموار تاریخ قرار می دهد.
-قاسملو پس از چهار دهه فعالیت سیاسی و بیست سال رهبری در حزب دموکرات کردستان ایران و سروری بر قلوب نهضت های آزادیبخش ملی در سراسر جهان، سرانجام به دام بزرگی خود گرفتار می آید و با نادیده گرفتن پند پدر (عجم را اگر دیدی یا او را بکش یا از برابر او بگریز)، به همان سرنوشتی دچار می شود که اسلاف او چون سمکوها و…گرفتار آمدند. پیامبر صلح و آشتی، در مسلخ تروریسم دولتی ایران، قربانی “خیانت دیپلماتیک” و “جنایت مقدس” می شود.
دکتر عبدالرحمان قاسملو، جان بر سر نهضت های رهایی بخش انسان های دربند و “بزووتنه وه ی رزگاریخوازی کوردستان” می گذارد اما جهان اکنون بیش از هر زمان دیگر، مهیای حل مساله ی ملت کرد از طریق دیپلماسی و گردن نهادن به حق تعیین سرنوشت اوست … همان راهی که قاسملو رفت….