رفتار سیاسی خشونت آمیز همان مبارزه پنهانی و مسلحانه با ابزار غیرقانونی است. این نوع رفتار، منجر به خشونت سیاسی می گردد که براساس تعریف “گار” شامل تمامی حملات جمعی علیه رژیم سیاسی، بازیگران و یا سیاست هایش می شود. از شاخص هایاین رفتار می توان به تجمع و تشکل مخفی، تظاهرات خشونت آمیز همراه با غارت و آتش زدن، مبارزه چریکی، شورش و عملیات مسلحانه اشاره کرد.
در ارتباط با رفتار خشونت آمیز، هاناآرنت می گوید:
“خشونت به سبب ماهیت ابزاری آن، تا جایی معقول است، که برای رسیدن به هدفی که باید استفاده از خشونت را توجیه کند موثر باشد. خشونت می تواند ناخرسندی ها را چشمگیر سازد و توجه مردم را بدان جلب کند… ”
گرایش به خشونت در گروه ها و احزاب، گاهی به شکل غیرعلنی و مسلحانه ظهور می کند. موریس دو ورژه مي گويد:
“هنگامی که صنف مخالف وسایل دیگری ندارد و از هر امکان دیگری برای بیان عقاید خود محروم است و یا بیان قانونی آن را موثر نمی داند، پیکارهای سیاسی، شکل نظامی به خود می گیرند. در این هنگام، مقاومت مسلحانه در برابر قدرت در دو مرحله جریان می یابد:
مرحله مقاومت زیرزمینی و مرحله طغیان آشکار”
“هانتینگتون” در دفاع از نظریه ساختارگرایی، عامل اصلی گرایش به خشونت سیاسی را در ساختار سیاسی جامعه می یابد و بر عدم تعادل تقاضاهای مشارکت سیاسی و نهادمندی ساختار حکومتی تاکید دارد. او می گوید:
“گروه های نوپدید برای رسیدن به اهدافشان، به جستجوی روش ها و وسایل مشارکت می پردازند و اگر این راه ها و وسایل در دسترس آنها نباشد دچار احساس ناکامی می گردند و در صدد آن برمی آیند که درخواست های خود را از نظام سیاسی، با خشونت، زور و توسل به وسایل نامشروع دیگر مطالبه کنند.
نظام سیاسی یا از خود سازگاری نشان می دهد و ابزار لازم برای برآورده ساختن درخواست های آنان را فراهم می کند و یا آنکه درصدد سرکوب آنها برمی آید و در نتیجه، آنها نیز به شیوه براندازی و انقلابی روی می آورند.”
“چالمرزجانسون” بن بست مشارکت را از راه قانونی و عدم امکان طرح آنها از کانال نهادهای مشارکت آشکار، عامل بروز خشونت سیاسی می داند. او در کتاب انقلاب و نظام اجتماعی می گوید:
“خشونت اجتماعی پاسخی مناسب به مقاومت سرسختانه است. این خشونت به این خاطر رخ می دهد که راه های شناخته شده تغییر بدون خشونت، به دست نخبگان حاکم مسدود شده است.”…
****
به نظر می رسد اکنون دیگر ملت های ایران از هر ابزاری برای بیان عقاید خود محروم شده اند از سویی و از سوی دیگر یا بیان قانونی عقاید و خواسته های خود را موثر نمی دانند. بدین ترتیب انتظار می رود پیکارهای سیاسی، به تدریج قالب مسلحانه و شکل نظامی به خود بگیرند و با شروع و تداوم آن، مقاومت مسلحانه در برابر قدرت در دو مرحله ی”مقاومت زیرزمینی و مرحله طغیان آشکارز”جریان پیدا کنند
در این میان باید به این موضوع اشاره شود که مردم در جستجوی روش ها و وسایل برای رسیدن به اهداف خود دچار احساس ناکامی شده اند و درخواست های خود از نظام سیاسی تمامیت خواه را با خشونت، زور و توسل به وسایل دیگر مطالبه کنند.
تداوم این موضوع در نتیجه، هم مقابله ی نظام در قالب سرکوب و هم براورده نشدن خواسته هاتو تمایلات جمعی مردم را به سوی به شیوه های براندازی و انقلابی روی می حواهد برد.
در ایران امروز راه های شناخته شده ی تغییر بدون خشونت، به دست نخبگان حاکم مسدود شده است و باید انتظار داشت در میان مدت، مشی مقاومت و کنشگری مسلحانه را برای دستیابی به خواست ها و تمایلات خود انتخاب کنند.
در این میان، ملت کرد نیز به مانند دیگر ملیت های ایران، خواست های هویت طلبانه ی خود را در قالب هویت محوری، در نهایت به سوی اقدام مسلحانه هدایت خواهد کرد….
(ب.خ)
“مبارزهی مسلحانه” به مثابه شکلی از رفتار سياسی
July 5, 2013
3 Mins Read
589
Views
