مساله ی استقلال طلبی کوردها زخمی کاری تر از امروز و دیروز است
بررسی یک سند از دوران مشروطیت
یکی از تجار سقز در شکواییه ای به مجلس دارالشورای ملی، با طرح شکایت علیه حاجی وهاب خان سقزی، در بخشی از عریضه ی خود می نویسد: “….و فقره ی دیگر دوسال قبل از این خبر می دادند که شیخ محمود سلیمانی، ادعای استقلال می کرد و حتی مشارالیه کاغذ و آدم پیش شیخ محمد فرستاد که بنده خاطرم سقز را جزو سلیمانیه خواهم کرد تا این درجه به ملک و ملت خیانت کرد….” (سند شماره ی 162، به تاریخ 6 رمضان 1339 هجری، شکواییه ی محمد جعفر سقزی، فهرست اسناد دوره ی دوم و سوم مجلس شورای ملی1294-1288 و 1333-1327)
منبع: گزیده اسنادی از وقایع مشروطیت در کردستان و کرمانشاه، به کوشش رضا آذری شهرضایی، 1385، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
بررسی دو سند دیگر از دوران قاجاریه و عثمانی
در یک سند دیگر می خوانیم:
“….به گمان من شیخ (منظور شیخ عبیدالله نهری است) برنامه ی گسترده ای برای اتحاد کوردها و تشکیل یک کشور مستقل به رهبری خود دارد. شیخ در نظر دارد ابتدا ایران را وادار به قبول حاکمیت خود بر کوردستان نماید و در ادامه با بسیج نیروهای خود به سوی عثمانی، مقدمات یکپارچگی دو کردستان را فرهم آورد…” (ضمیمه3 از سند54، از کاپیتان کلایتون به میجر، اکتبر 1880)
منبع: قیام 1880 ملت کورد در اسناد محرمانه ی بریتانیا، ترجمه ی بهزاد خوشحالی، 1379، انتشارات نور علم، همدان
و در یک سند دیگر نامه ی شیخ عبیدالله به دکتر کوچران را می خوانیم:
“….کوردها اکنون به این نتیجه رسیده اند که هیچ راهی برای ادامه ی حیات، تحت حاکمیت عثمانی و ایران وجود ندارد. ما ملتی تجزیه شده هستیم. ما می خواهیم مانند همه ی ملل آزادجهان، امور خود را شخصا اداره کنیم. می خواهیم مانند تمام ملل جهان از حقوق برابر برخوردار شویم. این هدف ماست. (ضمیمه ی3، شماره ی 61، 6 اکتبر 1880)
منبع: همان
درد اشغالگری و تلاش ملت کورد برای رهایی و استقلال، کاری تر و عمیق از یک دوران و دو دوران است و شگفتا که هنوز هم هستند محمد جعفرهایی که با پشت پا زدن به تاریخ و خواست مشروع ملت کورد، بر طبل بی عاری تحت سلطگی می کوبند