مغلطه ایرانشهری به نام ملت سازی
در حالی که ملت سازی در خاورمیانه در مرحله بازخورد، شکست خورده است باور برخی ایرانشهری ها بر آن است که فقدان ملت سازی در افغانستان، نتیجه بی ثباتی و عدم استقرار دمکراسی در این کشور است. این در حالی است که اکنون خاورمیانه در مرحله تجزیه کشورهایی قرار گرفته است که ازیکصد سال پیش، سیاست ملت سازی را – البته نوع نخست و سوم ملت سازی- به کار بسته اند و نیز نه تنها به دمکراسی در این کشورها نینجامیده است بلکه دو نمونه روشن آن یعنی ترکیه و ایران، نمادهای روشن شوونیسم و توتالیتاریسم هستند.
ملت سازی را به طور عمده به سه نوع تقسیم بندی می کنند:
ملت سازی امپراتوری یا همسان یا پیشا دمکراتیک، مبتنی بر نظام سلسله مراتبی قدرت بنیان، ذوب ملیت ها بر پایه ملت محور، مفهوم سازی بر اساس تنوع زدایی و اقلیت زدایی.
ملت سازی همگن در دوران مدرن بر پایه اصول دمکراسی، شهروندی، حاکمیت مردم، سازماندهی منطقی مدیریت، سیاست برابری همه افراد در برابر قانون و ضمانت ها در برابر وضعیت سیستم دولت های رفاه.
ملت سازی ادغام مبتنی بر حذف اقلیت های ملی و مذهبی از نهادهای فرهنگی عمومی، به تصویر کشیدن تحقیر آمیز فرهنگ های اقلیت، عدم مشارکت در سیاست و مدیریت، تبعیض و ستم بر اقلیت ها، و اکثریت قوی بر اقلیت ضعیف بر پایه قانون.
ملت سازی در خاورمیانه با نگاه به ترکیه، ایران، و افغانستان، از نوع ملت سازی یکسان و ادغام بوده است و اکنون بازگشت به هویت های ملی، بازخورد و انعکاس شکست سیاست های ملت سازی نوع اول و دوم است که در نهایت، زمینه را برای فروپاشی این مرزهای دستکرد، پیش کشیده است.
نگاه کنید به:
Joanna Pfaff-Czarnecka, Democratisation and nation-building in “divided societies”, 2017
Anderson, Benedict, 1996. Imagined Communities. Reflections on the Origins and Spread of Nationalism. London
Painting: Monika Dokowska