ممنوعیت آموزش به زبان مادری با نگاه به نظریه چارچوب رابطه ای
نظریه چارچوب رابطه ای (RFT) یک رویکرد تحلیلی رفتار مدرن به زبان است که هدف آن درک بهتر پیوند بین زبان و رفتار انسان است. هر شیئی یا رویدادی در چارچوب یک رابطه قاب بندی می شود و جهان در نهایت، از طریق چارچوب های رابطه ای شناخته می شود. انسان از طریق تعامل خود با جامعه، اشیاء، رویدادها و افراد را قالب بندی می کند، شبکه محرک خود را بسط می دهد و به طور فزاینده کارکردهای مشتق شده کلامی جدیدی دریافت و به خود می گیرد. انفجار زبان در سنین بین دو و سه سالگی نمونه آشکار و برجسته از بسط شبکه رابطه است. این حالت معمولا در زمانی اتفاق می افتد که کودک احتمالا توانایی قاب بندی مطابق با چند رابطه ساده را پیدا کرده است و در مسیری قرار می گیرد که روابط بدیع متعددی را در میان مجموعه ای در حال گسترش از اشیاء و رویدادهای نامگذاری شده استخراج کند. به همین ترتیب در بزرگسالی و همزمان با رشد تعاملات کلامی مستمر، یک شبکه پیچیده و چند رابطه ای فزاینده ایجاد می کند که شامل تعداد زیادی از اشیاء و رویدادهای مختلف و روابط بین آنها می شود.
ما به عنوان انسان هر چیزی که با آن روبرو می شویم و به آن فکر می کنیم از جمله خودمان، افکار و عواطف، چشم اندازها، افراد دیگر و محیط اطرافمان، بخشی از این شبکه ارتباط کلامی، مفصل می شود. در ادامه توانایی انسان برای تجزیه و تحلیل کلامی و تغییر عملکردهای محیط ما می تواند رفتار موثرتری را امکانپذیر کند که در نهایت، شامل علم و تکنولوژی خواهد شد. در مورد نظریه چارچوب رفتاری میتوان گفت انسان ها نه تنها می توانند رویدادها را با استفاده از کلمات به هم متصل کنند بلکه می توانند کلمات متفاوت و معانی آنها را در شبکه های رابطه ای به هم متصل کنند. این توانایی یکی از ویژگی های شگفت انگیز مغز انسان است و پایه و اساس زبان کلامی، زبان نوشتاری و زبان بدنی است. همچنین است زبان و شبکه کلمات که در آن ارتباط های مختلفی میان واژگان نظیر تفاوت و تمایز، روابط فضایی، روابط زمانی، روابط علت و معلولی و روابط سلسله مراتبی به وجود می آورد.
****
در نظر بگیرید که ممنوعیت زبان مادری و نظام تک زبانی در کشوری مانند ایران، چگونه می تواند چارچوب های رابطه ای را حول محور زبان مادری دچار پراش و چالش کند، مانع از انفجار زبانی در کودکان شود، رویدادهای مختلف و روابط بین آنها را برهم بزند، و تجزیه و تحلیل کلامی را به سوی زبانی ببرد که به اجبار، جایگزین زبان مادری در آموزش شده است. همچنین از دست رفتن همه ارتباط ها میان واژگان که در واقع، از یک انسان ملزم به آموزش زبان غیر مادری، یک قربانی می سازد و تمام روابط فضایی نظیر بالا و پایین، پشت و رو، روبرو و پشت سر، روابط زمانی مانند اکنون و قبلا و بعدا، روابط علت و معلولی همچون اگر -آنگاه و اگر -در نتیجه را دچار آشفتگی می کند.
براساس نظریه چارچوب ارتباطی، می توان به مهمترین عارضه هایی که بر اثر ممنوعیت زبان مادری و در نتیجه شکل نگرفتن چارچوب ارتباطی بر اساس آن و نیز فورماسیون یک چارچوب مصنوع براساس زبان بیگانه ایجاد می شود اشاره کرد: بر این اساس، ممنوعیت زبان مادری، رفتار کلامی زاینده را عقیم می کند، استدلال قیاسی را در کودکی و بزرگسالی با اختلال مواجه می کند، روابط مشتق شده و شاکله های شبکه روابط زبانی را دچار چالش می کند، بر نگرش های حساس مبتنی بر چارچوب زبان مادری خراش می اندازد، به نقصان توانایی برای ایجاد ارتباط بین کلمات می انجامد، ناتوانی از تعمیم درک خود از موقعیت های بسیار خاص به زمینه های بسیار گسترده تر به وجود می آید، مشکل در درک ایده های بسیار پیچیده ایجاد می شود، به گسیختگی شناختی می انجامد، از دست دادن خود به عنوان زمینه از نتایج آن است، به ناتوانی در توسعه فریم های رابطه ای منجر می شود، قاب بندی ناخوشایند شکل می گیرد ، اشکال در مهارت حل مساله به وجود می آید.
-Courtney E. ackermann, What is Relational FrameTtheory?, 2020
-Relational FrameTtheory: An Introduction, newharbinger publications, 2013
ممنوعیت آموزش به زبان مادری با نگاه به نظریه چارچوب رابطه ای
February 18, 2022
3 Mins Read
397
Views