منو فارسی، قند پارسی، نمود فارشیسم
نگاهی به سیاست ها، اندیشه ها، کلام و اقدام جبهه پدری اتریش، اتحادیه ملی پرتقال، حزب مومنان آزاد در یونان، یوستاسا در کرواسی، اتحادیه ملی نروژ، دیکتاتوری نظامی توجو هیدکی در ژاپن، صلیب آتش فرانسه، ناسیس درشیلی، پیراهن طلایی مکزیک، اتحادیه انقلابی سانچز سرو، لژیون سیاه آمریکا، ناسیونال فاشیسم آلمانی، فاشیسم ایتالیایی و گرگ های خاکستری ترکیه، چند ویژگی مشترک فاشیسم را در میان همه آنها نشان می دهد:
میل به ایجاد جامعه مردمی (Volksgemeinschaft)
اعتماد نکردن به عقل
انکار اصل مساوات
رفتار بر اساس دروغ و خشونت
اعمال قدرت نامحدود
نژاد گرایی
ضدیت با حقوق و نظام بین الملل
مخالفت با دمکراسی و لیبرالیسم و کومونیسم
اعتقاد شدید به قهرمان پرستی
تعصب همزمان ملی، نژادی، ایدئولوژیک، مذهبی
غیریت سازی رادیکال
تمامیت خواهی
فاشیسم ایرانی یا همان فارشیزم (فاشیسم بر محوریت زبان فارسی)، واجد همه این ویژگی ها است.
ایرانشهری، نظریه درونی شده شاه و شیخ، یک میهن، یک ملت، یک پرچم، زبان ملی فارسی، زبان رسمی یگانه، تک زبانی، فارسی به مثابه زبان واسط، اقلیت سازی زبانی از زبان مادری ملت ها، غیریت سازی ازملت ها، خون ایرانی، ملت ایران، تمامیت ارضی، مساوی بودن مردم ذیل ملت ایران، دمکراسی و حقوق بشر گزینشی، دروغ و خشونت روزانه، منافع فردی تابع ملت ایران است، ملت فارس وجود ندارد و هرآنچه هست ایرانی است، لهجه محلی، بی عقلی در عین دانش آموختگی، واکنش های غریزی در پاسخ به استدلال های عقلی، عدم تمایز میان لایه های مختلف فکری و طبقات اجتماعی و اقتصادی در مواجهه با حق طلبی ملت ها، هویت ستیزی، نشان دهنده حاکم شدن نگاه و عمل و اندیشه فاشیستی بر شخصیت ایرانی است.
هشتگ منو فارسی و واکنش های شتابزده و وحشی نسبت به آن به روشنی نشان داد که پروژه ملت سازی، و سیاست همگن سازی و یکسان سازی در ایران برای همیشه شکست خورده و مرحله مهم “جداسازی رادیکال شرایط زندگی عینی و ذهنی” در حیات سیاسی ملت های تحت سلطه حاکمیت ایرانی آغازشده است.
مساله مهم تر در این مرحله، الگو سازی ازشخصیت ایرانی به مثابه فاشیسم و افزودن فاشیسم ایرانی، فاشیست ایرانی، فارشیسم و فارشیست، به فرهنگ واژگان سیاسی و فهرست کردن آن در کنار سایر مواردی است که در تاریخ ثبت شده است.
الگو سازی از فاشیسم ایرانی، گام بعدی برای کامل کردن مرحله جداسازی رادیکال است……