ناسیونالیسم و رسانه های اجتماعی
اختراع چاپ توسط گوتنبرگ به خاطر نقش ممتاز آن در مبارزه با اقتدار مذهبی و سیاسی کلیسای کاتولیک شناخته شده که به گسترش و توسعه ی پروتستانتیسم منجر شد. اما پیش از انقلاب های مذهبی و سیاسی که اساسا سیستم های سیاسی را در غرب شکل می داد، صنعت چاپ، ابتدا توسط تأسیس کلیسا به عنوان راهی برای تقویت قدرت خود دیده می شد. کلیسا بر این باور بود که چاپ کتاب مقدس می تواند حوزه ی قدرت کلیسای کاتولیک را بیش از پیش گسترش بخشد اما این روند، تغییر کرد و در نتیجه، به تقسیم اشکال قدیم قدرت و ظهور منابع جدید هویت سیاسی انجامید.
به همین ترتیب نیز رسانه های اجتماعی می توانند تاثیرات متفاوتی در تقسیم اشکال قدرت در جهان جدید ایجاد کنند.
****
در حالی که رسانه های مربوط به حوزه ی چاپ مانند کتاب و روزنامه، برای گسترش ایده ها نیاز به مجوز دارند رسانه های اینترنتی، چنین نیازی ندارند و به سهولت، انسان های بسیاری را به هم متصل می کنند. همچنین همانند کتاب و روزنامه، و البته در ابعادی وسیع تر، به عنوان یک ابزار ارتباطی مبتنی بر احساسات عمل می کنند که از طریق آن جوامع سیاسی، ملت ها، جغرافیاها و….را در یک قاب مشترک قرار می دهند. نیز سرشت دو طرفه ی رسانه ی اجتماعی، روند فرایندی دیالکتیکی بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان رسانه را ایجاد می کند. این مساله برای تقویت حوزه ی عمومی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
نکته ی مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که اینترنت و مخصوصا رسانه های اجتماعی، ماهیت قانونی یک روزنامه ویرایش شده را ندارند؛ مساله ای که دو اثر دارد: 1. انگیزه بیشتر برای افراد برای ابراز نظرات و بحث و تبادل نظر به وجود می آورد. 2. به تثبیت جوامع بر مبنای مفاهیم محدود و منحصر به فرد هویت منجر می شود.
مساله ی دوم از این لحاظ دارای اهمیت بیشتری است که به هویت، قدرت می بخشد و همزمان می تواند ساخت های قدیم قدرت را نیز تقسیم کند. در نتیجه، فرآیندی ایجاد می شود که توانایی توده ها را حول هویت، راه اندازی، سازماندهی، و بسیج می کند هرچند اطلاعات گمراه کننده در هریک از مراحل فرآیند، می توانند آسیب زا باشند.
****
مساله ی مهم دیگری که در موضوع ناسیونالیسم و رسانه های اجتماعی باید بدان اشاره شود امکان جایگزینی نفرت از سوی یک گروه هویتی، به جای گسترش ارتباطات و فرآیندی است که پیش تر به آن اشاره شد. این مساله، یک آسیب بسیار جدی است که ممکن است گروه هویتی را چنان به خود مشغول کند که در شکل-ساخت فرایند، حتی دچار فلج و ناتوانی شود. روایت های نادرست، نفرت پراکنی از طریق گفتار و نوشتار، تهمت و… نمونه هایی برای این موضع هستند.
****
قدرت حاکم نیز به مانند آنچه کلیسای کاتولیک در ابتدای اختراع چاپ انجام داد می تواند از رسانه ی اجتماعی به سود خود استفاده کند. به عنوان نمونه، برجسته کردن تهدید خارجی، تبلیغ میهن پرستی افراطی با هدف سرکوب هویت های کوچکتر و کمتر نیرومند، شکل بخشیدن به افراط مذهبی با قالب گیری های ملی و….نمونه هایی از کاربرد رسانه های اجتماعی در حوزه ی ناسیونالیسم توسط قدرت های حاکم هستند.
سرانجام
و نهایت آنکه رسانه ی اجتماعی به دلیل آنکه همبستگی و ارتباطات را ساده تر می کند، به آن گسترش و فراگیری می بخشد، از کنترل قدرت های حاکم تا حد زیادی مصون می ماند، می تواند به تقسیم قدرت های مستقر -اعم از سیاسی، ایدئولوژی، فرهنگی- موجود بینجامد، مرزهای جدیدی بسازد، و میان اعضای یک هویت، در هر جغرافیایی که باشند همدلی و عقل مشترک ایجاد کند با وجود تهدیدهایی نیز که دارد می تواند عاملی کارا و اثربخش در شکل گیری، تداوم و تثبیت ناسیونالیسم -به ویژه برای ملت های بی دولت- باشد.
منابع:
-Nationalism in the age of social media. Caroline Tynan
-academia.edu
-The International Journal of Press/Politics