ناسیونالیسم و روشنفکران در ملت بدون دولت -بخش دوم
“نارین” به بررسی ناسیونالیسم از منظر مارکسیستی نزدیک می شود. او ناسيوناليسم را پديده بورژوايي مي داند که مي تواند از عواقب طبيعي توزیع نابرابر در نظام سرمايه داری ناشی شود (Nairn 1977، pp. 98-99).
به باور او ملی گرایی تولید و در عین حال مستلزم بهره برداری از ظرفیت هایی است که نخبگان محروم چون هیچ جایگزینی برای آن ندارند،به سوی توده ها چرخش پیدا می کنند و آنها را به مشارکت در پروژه ی ناسیونالیسم تحریک می کنند. در این زمینه، هدف اصلی ملی گرایی، مبارزه علیه یک شکل مشخص از “حرکت روبه جلو” است که توسط سرمایه داری استعماری ترویج می شود، در عین اینکه یک ایده متمایز روبه جلوی تولید شده توسط روشنفکرانی است که قادر به هدایت مبارزه علیه سرکوب سرمایه داری هستند. (Nairn 1977, p. 339)
“نارین” ظهور ناسیونالیسم در مناطق محروم را تبا واکنش علیه گسترش نابرابری در سرمایه داری توضیح می دهد اما او همزمان برخی از موارد استثنا را هم مطرح می کند. “نارین” بین ناسیونالیسم، عقب ماندگی و حاشیه نشینی، تمایز قایل می شود. برای بسیج توده ها و به دست آوردن تکیه گاهی برای عمل ناسیونالیستی، نخبگان فکری جدید لازم است در راستای تشکیل “میلیشیای طبقه ی متوسط جامعه” و “به اشتراک گذاشتن یک هویت مشترک” گام بردارند به گونه ای که این هویت مشترک، به افسانه ای در میان مردم تبدیل شود. “نارین” نیز به مانند “هراچ” (Hroch)و “پیتر وورسلی” (Peter Worsley)، به پیشبینی یک زمانبندی در گسترش ملی گرایی را (از) نخبه (به) مشارکت توده ها می پردازد.
در نظریه “نارین” حمایت از توده ها بسیار مهم است اگر جنبش ملی گرایانه بخواهد به موفقیت قاطع دست یابد. اما معنی چرخش به سوی مردم چیست؟ “نارین” به سه عامل عمده اشاره می کند: نخست: سخن گفتن به زبان مردم. دوم: توجه بیشتر و دقیق تر به آن بخش از فرهنگ که بر اثر بی توجهی نخبگان، به حاشیه رانده شده بود. و سوم: توجه ویژه به تنوعاتی که هنوز هم از عوامل عدم انطباق توده ها و دهقانان هستند. (Nairn 1977, p. 101)
“جان برویلی” : آفرینندگان “ایدئولوژی ملی گرایی” ریشه در پاسخ های فکری به مشکلات مدرن روابط بین دولت و جامعه” دارند. (Nationalism and the State, p. 349)
“برویلی” (John Breuilly) ناسیونالیسم را به عنوان یک شکل از سیاست- به ویژه یک سیاست اپوزیسیون- به طور عمده درک می کند. به اعتقاد او عبارت ناسیونالیسم، اشاره دارد به جنبش های سیاسی که در جستجو یا به دنبال اعمال قدرت دولت هستند و کنش خود را در چارچوب استدلال های ملی گرایانه تبیین می کنند. (Breuilly 1982, p. 3)
“برویلی” نیز هم داستان با “کدوری” و “نارین”، نقش برجسته ی روشنفکران و متخصصین را بر فورماسیون ایدئولوژی ملی گرایی و بسیج توده ها به رسمیت می شناسد. اما بر این باور است که ملی گرایی نمی تواند به عنوان سیاست طبقه ی احتماعی خاص” شناخته شود اگرچه بسیاری از رهبران ملی گرا، از یک طبقه ی خاص حرفه ای هستند. (Breuilly 1982, p. 332)
به باور او، دیدگاهی که می گوید “ناسیونالیسم ابتدا به ساکن، باید به مثابه جستجوی هویت و قدرت، از سوی نخبگان فکری به حاشیه رانده شده یا تبعیدی مورد توجه قرار بگیرد مبالغه آمیز است حتی اگر ویزگی کثیری از این نخبگان در حرکت رهایی ملی نیز باشد. (Breuilly 1982, p. 332)
با این حال او اعتراف می کند که محرومیت از موقعیت های مورد انتظار برای برخی از روشنفکران و متخصصین، ممکن است به حمایت آنها از ملی گرایی به مثابه یک ایدئولوژی منجر شود که بتواند هویت جدیدی را شامل “تصاویر ایده آل و جامعه ایده آل”، امنیت، احترام و رهبری به آنها ببخشد.( Breuilly 1982، ص 329).
“برویلی” دو مجموعه استدلال در مورد جذب نخبگان فکری و متخصصین به ناسیونالیسم ارائه می کند. اولا، اگرچه او روشنفکران ناسیونالیست را به عنوان “حرفه ای های ناموفق” توصیف می کند، اما استدلال می کند که عدم موفقیت آنها “نسبی” است. به باور او این عدم موفقیت، شامل نرسیدن به موقعیت های خاص عدم دستیابی به انتظارات وضعیت مالی و شان اجتماعی است. این دیدگاه در واقع، بازتاب دیدگاه های “کدوری” است که پیش تر بدان اشاره کرده بود.
و دوم: تولید بیشماری از متخصصان توسط جامعه و ناتوانی از جذب آنها یک دلیل دیگر برای جذب این گروه، به ناسیونالیسم می تواند باشد.
او ملی گرایی را یک کار ظریف می داند که نخبگان بدون در نظر گرفتن نگرانی خاص، می توانند مشارکت عمومی جامعه را حول آن، ایجاد کنند. کاراکتر قانع کننده ی ایدئولوژی ناسیونالیستی ناشی از ارتباط بین تصویر مشترک روشنفکران و اعتقادات مشترک مردم و اغلب نارضایتی های سیاسی گسترده ای است که به پیوند نخبگان و گستره ی عظیمی از جامعه منجر می گردد.
“برویلی” می گوید نمادها و مراسم، ایده ی ناسیونالیستی را شکل داده و نیروی آن را مضاعف می کنند: “نمادها و مراسم، تصاویر خاصی از ملت ساخته و مردم را قادر می سازند که انسجام ملی درک، بیان و با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
این نوشتار، ترجمه ای است از:
Nationalism and Intellectuals in Nations without States: the Catalan Case Montserrat Guibernau, The Open University, Walton Hall, Milton Keynes ,WP núm. 222, Institut de Ciències, Polítiques i Socials, Barcelona, 2003