نسل نو فارشیسم ایرانی
بخشی از علت فارشیسم نسل نو ایرانی، بر اساس آنچه “ویلهلم رایش” درباره فاشیسم توده ای آلمان می گوید محصول سرکوب جنسی ابتدای انقلاب ایران به مدت حداقل دو دهه است. ایدئولوژی پوپولیستی غیر عقلانی که گاهی از مذهب و گاهی از ایرانیت افراطی بیرون می زند و ویژه نه تنها توده ها بلکه به اصطلاح فرهیختگان و سلبریتی ها است یکی از نتایج روشن “عشق ممنوعه” دو دوهه نخست حاکمیت ایرانی پس ازانقلاب است. نیز باید اشاره کرد که حتی ناتوانی در اعتراض سازمان یافته هم یکی از نتایج این وضعیت می تواند باشد:
“سرکوب تمایلات جنسی طبیعی در کودک، به ویژه جنسیت تناسلی آن، کودک را پر دلهره، خجالتی، مطیع، هراسناک از قدرت، و “خوب” به معنای مستبدانه می سازد. (همچنین) نیروهای شورشی را فلج می کند زیرا هر شورشی مملو از اضطراب است. (سرانجام) با مهار کنجکاوی جنسی و تفکر جنسی در کودک، او را از تفکر و توانایی های انتقادی دور می کند.”
به طور خلاصه، از نگاه “رایش”، “هدف از سرکوب جنسی، تولید فردی است که با نظم استبدادی سازگار باشد و علیرغم همه بدبختی ها و پستی ها تسلیم آن شود. در ابتدا، کودک باید تسلیم ساختار دولت مینیاتوری استبدادی، یعنی خانواده شود، که این فرآیند باعث میشود که بعداً بتواند تابع نظام عمومی استبدادی باشد.”
نکته دیگر از نگاه “رایش”، دستکاری سیستماتیک ناخودآگاه جمعی است:
“نماد صلیب شکسته که فانتزی صحنه اولیه را برمی انگیزد به شکلی شگفت انگیز نشان داد که نازیسم چگونه به طور سیستماتیک ناخودآگاه جمعی را دستکاری می کند . یک خانواده سرکوبگر، یک مذهب شوم، یک سیستم آموزشی سادیستی، تروریسم حزبی، ترس از دستکاری اقتصادی، ترس از آلودگی نژادی، و خشونت مجاز علیه اقلیت ها، همه در روانشناسی ناخودآگاه احساسات افراد (جمعی) و از طریق آنها عمل می کنند. تجارب آسیب زا، خیال پردازی ها، اقتصادهای لیبیدینی و غیره، و ایدئولوژی و عملکرد سیاسی نازی ها این تمایلات را تشدید و مورد بهره برداری قرار داد.”
با یک نتیجه گیری اولیه می توان دلیل بیرون زدن اندیشه و زبان و کردار فاشیستی را در نسل جدید ایرانی جست نسلی که علیرغم خروج از ایران، ادعای دمکراسی و مبارزه و تغییر و سرنگونی و چه و چه، تحت تاثیر نتایج سرکوب جنسی از یک سو و از سوی دیگر تبعات دستکاری سیستماتیک ناخودآگاه جمعی، در یک نقطه روزگار وصل خود را بازمی جوید…..
پ.ن: تصویر: Emil Milewski
نگاه کنید به:
-Sharaf, Myron (1994). Fury on Earth: A Biography of Wilhelm Reich .
-Wilhelm, Reich (1933).
The Mass Psychology of Fascism
