هویت ها مرزها را می سازند نه مرزها هویت ها را
نخست: جمهوری کردستان، هستي كرد را به او بازشناساند، تراژدی آگاهي را به منطق شعور تبديل و با مقاومت در برابر بار سنگين گذشته و اضطراب حال و يافتن اصلي عميق و ضروري براي بنا نهادن يك هويت پايدار، نخستین جمهوری در منطقه را بنیان گذارد.
دوم: قواعد جديدی را تدوين و بر اساس آن، استراتژي نوين آفريد. در انديشه و آزادي مردم، افق جديدي را گشود و عامل محرک تاروپود دانش (knowledge)،ايده (idea) و ذهن (mind) شد.
سوم: بر این ادعا بنیاد یافت و تداوم پیدا کرد که یک ملت، مستحق برخورداري از مزاياي “زبان مشترك”، “زمين مشترك”، “ميراث ملي مشترك” و “آرمان مشترك” است.
چهارم: انديشه ي كرد – ملت باوري را در متن جهان بيني كردي قرار داد، از چارچوب مرزهاي مصنوع فراتر رفت و به تمام سرزمين كردستان تسري يافت، ديدگاه هاي ايدئولوژيك را به سود كرد – ملت باوري كنار گذارد، و با واقعيت بخشي ماهوي به حقيقت كردي، ملت كرد را به سوي همان مسيري كه در ذات آن نهفته است، هدايت کرد.
پنجم: با “چندارزش زدايي” و “چندگانگي زدايي” هويت يكپارچه ي ملي را به ملت كرُد شناساتید و با گذار از مرحله ي “يكپارچه گي”، مردم كردستان را به اين نظريه كه ملت كرُد بايد هویت مستقل خود را داشته باشد بر اساس تاريخ و ميراث مشترك، سنت ها و زبان مشترك و آرمان و زمينه ي رواني مشترك، راهنمون شد.
ششم: با دفاع از ايده ي تعلق داشتن كردها به يك ملت، ضمن تعريف هويت ملي در يك چارچوب جغرافيايي معين، تمام دوره هاي تاريخي ملت كرد را با يك خط مشترك به هم پیوست و درمبارزه براي تعريف، بسط و تثبيت كرُد كيست؟ و كرد چيست؟ تلا ش کرد ضمن مفهوم بخشي به آنچه “كردبودن” معنا مي دهد، شكاف هاي ناشي از تجزيه ي كردستان را با ايجاد يك سيستم مركب پوشش داده و فرآيند ساخت دولت ملي يكپارچه را با تعريف كشور مستقل كردستان به انجام رساند. فرآیندی که همچنان ادامه دارد و ترجمان ملت کرد را سرانجام در قالب دولت ملی، معنا خواهد بخشید.
“دووی ریبه ندان”، گذشته را به بيكران پيوند داد، زمان را به “اكنون” آورد و اكنون را به آينده پیوست.
جمهوری کردستان، سرآغاز عصری برای ملت کرد بود که نشان داد این هویت ها هستند که مرزها را می سازند نه مرزها هویت ها را و به همین خاطر هنوز هم طلایی ترین برگ تاریخ این ملت است….