هویت
مبارزه های هویتی در حال حاضر بسیاری از ملت ها را تحت تاثیر قرار می دهند. این یک حقیقت است. اگر این حقیقت را بپذیریم در جاده ی هویت افتاده ایم.
همه ی پدیده ها با پرسش هایی درباره هویت، “من کیستم؟” و “به چه چیزی تعلق دارم؟” آغاز می شوند. این گزاره را اگر بپذیریم حرکت در مسیر را آغاز کرده ایم.
به تابلوهای راهنمای کنار جاده دقت کنیم: “اگر اختلافات ما با دیگران و همبستگی های ما با نوع خودمان را تحسین کنیم بخش دیگری از راه هویت را رفته ایم.
” تابلوی راهنمای دیگری جلب توجه می کند: “اگر ما راهی را پیدا نکنیم که “هویت های باریک” را به صورت ملی دربیاوریم، همه ما می میریم.” این بخش دیگری از ضرورت حرکت در مسیر هویت است.” تابلو نزدیک به یک پیچ خطرناک نصب شده است.
“هویت مبهم” را باید به “هویت قطعی” تغییر دهیم. این هم حرکت در جاده ی هویت است.
باورهای غیر قابل تغییر” را به جای “شیوه های قابل تغییر” بنشانیم. علامت خوبی است که همچنان در مسیر هویت هستیم.
دموکراسی،”سرنوشت نیست، بلکه یک پروژه است” اگر در مسیر هویت هستیم.
رنگ ها هم محتوا نیستند را پذیرفتن، نشانه ی دیگری است برای اینکه همچنان در مسیر هویت ، حرکت می کنیم و یادآوری هویت های باریک.
اکنون هویتی وجود دارد که باید همه ی ما را دربرگیرد کلید ورود به شاهراه هویت است.
در ورودی شاهراه، روی یک تابلوی بزرگ نوشته شده است:
“هویت خاص احترام برانگیز است.”
سیاست های هویتی را به فرهنگ مشترک تبدیل کنیم سرعت گرفتن در شاهراه هویت است.
تابلوی بزرگ دیگری می بینیم: “احساس آزادی موتور محرکه ی انسان امروز است.”
یک هشدار مهم برای اینکه هویت، تنها برای آزادی است نه برای برتری خواهی.
و ایستگاه آخر: فراگیر کردن فرهنگ مشترک و تبدیل آن به ادراک عمومی، آخرین ایستگاه، پیش از رسیدن به مقصد است.
می ماند مردمی که اکنون به مثابه یک ملت، انگشتان خود را با خاک درگیر می کنند.
بقیه ی راه ها و بقیه ی انتخاب ها را نرویم؛ “آنها فقط هویت های اشتباه برای مبارزه هستند!”