پشت نادانی اردو زده است
نادان هنوز نمی داند که اصل تمامیت ارضی در روابط بین حکومت ها به کار برده می شود و نه در داخل یک دولت واحد و مبتنی بر اصل عدم مداخله دیگر کشورها در امور داخلی است.
هنوز نمی داند وقتی تمامیت ارضی را شرط می کند یعنی من ملت کورد را من غیر مستقیم “دیگری” می داند و ناخودآگاه کوردستان را به سوی حق تعیین سرنوشت داخلی می برد.
نفهمیده است که ادعاهای من استقلال طلب را تایید می کند که می گویم کوردستان، سرزمین اشغال شده است.
او با پافشاری بر تمامیت ارضی، یا استعمار را پذیرفته است یا اشغالگری.
او نمی داند که من وقتی او را اشغالگر کوردستان می نامم به این معنی است که او تمامیت ارضی من را نقض کرده است و باید پاسخگو باشد و در برابر من سر فرود آورد.
او هنوز نفهمیده است که اگر ستم و ظلم و جنایت و سرکوب و کشتار و ژینوساید و اقدام به ژینوساید و سرکوب سیستماتیک حقوق بشر و حق توسعه او را در کوردستان ثابت کنم -البته اکنون ثابت شده است- باید دم خودش را روی کولش بگذارد و رفع زحمت کند.
او هنوز نمی داند یا خودش را به نفهمی زده است که تنها با تهدید و زور، به تدوام خود در کوردستان، شرعیت داده است و جهان هم به خاطر منافع، سکوت کرده است.
نادان هنوز نمی داند که اشغال یک سرزمین، نقض آشکار حق تعیین سرنوشت مردم است.
هنوز هم نفهمیده است که جدایی، نتیجه مبارزه است و هنوز هم نمی داند که به رسمیت شناختن بی قید و شرط بین المللی یک گروه ملی به عنوان مردم مجزا، منجر به حق تعیین بدون قید و شرط جدایی و استقلال خواهد شد.
او همچنان نفهمیده است قبول کند بیعدالتی، حاکمیت ایرانی را درهم خواهد شکست و یک چیز دیگر را هم هنوز نفهمیده است که باید التماس کند کوردستان با او بماند، عذرخواهی کند، قدرت را بدون اما و اگر تقسیم کند، جبران کند و منتظر بماند که آیا مردم کوردستان، التماس های او را خواهند پذیرفت یا نه…..
پ.ن: نادان در اینجا خطاب عام برای همه کسانی است که در این چارچوب و ادعا قرار می گیرند