باید آن بخش از معادله باشی که نه بتوان آن را حذف کرد و نه به عددی کوچک تبدیل شد که تاثیری در کل نتیجه نداشته باشد
هنگامی که پ.ک.ک و پارتی، در معادلات حاکم بر خاورمیانه جای گرفتند این، به یکی از بزرگترین دستاوردهای کورد از ابتدای مبارزات رهایی بخش تا آن زمان تبدیل شد:
کوردها دیگر ملتی نخواهند بود که تمامی قراردادهایی که مربوط به سرزمین و مردم اوست بدون او منعقد خواهد شد.
اما کوردها تلاش نکردند عدد تاثیرگذار خود بر معادلات خاورمیانه و منطقه را افزایش دهند. دانش ناکافی، مدیریت ناکارامد، گذشته نگری، عدم ورود به آینده، نشناختن تهدیدها، کوچک انگاری تهدیدات، ناتوانی در تبدیل تهدیدها به فرصت ها، عدم استفاده ی بهینه از فرصت ها، فقدان گفتمان ملی کارا و اثربخش، تجدید نطر طلبی، تاکتیک گرایی زیاده روانه، بخشی نگری، تک محوری حزبی، و مهمتر از همه، از دست دادن تدریجی موقعیت هایی که به خاطر آن، در معادلات تعریف شده بود به تدریج، کوردها را به عددهای کوچک و کوچک تر تبدیل کرد به طوری که قدرت های جهانی و منطقه ای، اکنون به سادگی کوردها را در دستیابی به آرمان های خود نه تنها یاری نمی کنند بلکه آنها را نیز کنار می گذارند و دوباره، به همان مسیری می روند که بدون رضایت کوردها، جهان جدید خود را نظم بندی کنند.
همچنانکه سال ها پیش اشاره کرده ام و متاسفانه بسیاری از اشارات آن روزها اکنون صورت عملی به خود گرفته است کوردها به دام برخی سرشکست ها افتادند.
نگاهی دوباره به این سرشکست ها را ضروری می دانم:
نخست:کوتاه شدن دوره ی موفقیت (Imitation)
دوم: دست برداشتن از تلاش حداکثری و درافتادن به دام انتظار (Inertia)
سوم:افراط در یک بعد و مسامحه در ابعاد دیگر (Sub-optimization)
چهارم: نفس احساس موفقیت در بازی مذاکره و صلح (Change of game)
پنجم: شکست با بیش از یک نقاب (Shift of paradigm)
چاره چیست؟
هم پارتی و هم پ.ک.ک باید به همان مسیری بازگردند که ذات مایه ی آن هاست. آنها باید به مزیت هایی که داشته اند بازگردند، همان مزیت هایی که بدانها چندان قدرت بخشید که به بخشی از معادله ی خاورمیانه و منطقه تبدیل شدند.
پ.ک.ک و پارتی، لازم است در سریع ترین زمان ممکن، از قیدهایی که قدرت های منطقه ای و جهانی به پای آنها بسته اند خود را رها سازند تا از کوچک تر و کوچک تر شدن عدد خود در معادله و در نهایت، بدون تاثیر شدن در کلان معادله ی خاورمیانه جلوگیری کنند