چارچوب اخلاقی و ارتباط آن با هویت ملی، ملی گرایی و انسان ملی
اخلاق سياسي” در اصولي تشكيل مي شود كه بايد اقدامات سياسي را هدايت كند.
روایات اخلاقی رقیب، برای یک ملت قابل پذیرش نیست.
ملی گرایی نتیجه ی توامان خودآگاهی و عمل جستجو (ناشی از پرسش و نگرانی) است
ملی گرایی بیش از هر چیز نیازمند استدلال اخلاقی است.
ملی گرایان باید دارای گفتمان اخلاقی مشترک باشند.
فرهنگ، آیین، سنت، آداب و رسوم که از نمایه های ملت هستند یک توپوگرافی اخلاقی دارند و بدیهی است که یک انسان ملی گرا نیز در یک فضای اخلاقی، باید به طرح استدلال های خود بپردازد.
زبان به عنوان یکی از ستون-پایه های ملت، در یک فضای اخلاقی شکل گرفته است و بدیهی می نُماید که زبان گشودن به ناهنجاری ها و در نتیجه بی اخلاقی زبانی، در تعارض کامل با امر ملی و ملی گرایی قرار دارد.
انسان ملی گرا یک چارچوب دارد و چارچوب او سرزمین اوست. او نسبت به همه چیز و همه کس در سرزمین خود احساس مسوولیت -مسوولیت ملی- می کند و خوب و بد را -حتی در صورت تعریف استانداردهای خوب و بد- به خود می گیرد و از خود می داند. او تمام سلیقه ها، افکار، ایده ها و گرایشات را بخشی از تنوع ملی می داند و به آنها احترام می گذارد.
یک انسان ملی گرا، لزوما باید دارای استدلال های هنجارمند و مبتنی بر چارچوب های اخلاقی باشد و این مشخصه است که او را از دیگر نگرش های باید انگار و نباید انگار متمایز می کند.
به باور انسان ملی گرا، تفاوت ها است که ضرورت تفکر اخلاقی را ایجاد می کند.
انسان ملی گرا ناگزیر است “ارزیابی قوی” داشته باشد و به جای صورت، به محتوا بپردازد.
آزادی، نوع دوستی و خیر خواهی، مهمترین ویژگی یک انسان ملی گرا است و هر سه ی این ویژگی ها، پیش از هر چیز ریشه در اخلاق و چارچوب های اخلاقی دارند.
به رسمیت شناختن یک زندگی خوب مانند آزادی، به عنوان اصلی در چارچوب اخلاقی یک فرد شناخته می شود.
هویت ملی برای تمایز خود از دیگری، برای سلطه گری و سلطه پذیری، برای نفی اشغال و تحت سلطه گی، یک سنگ محک اخلاقی دارد که برآمده از یک چارچوب اخلاقی است پس یک انسان ملی، هرگز نمی تواند سنگ محک اخلاقی را با بی اخلاقی، سنجه کند.
هویت ملی در واقع، منبع اخلاقی است.
هویت ملی، مستلزم حقوق ملی و مسوولیت ملی هم هست و ناگفته پیداست که هریک از دو مقوله ی حقوق و مسوولیت هم، نیازمند چارچوب های ضابطه مند اخلاقی هستند.
هویت ملی همچنین با تعهد ملی، پیوستگی محتوایی دارد و ناگفته پیداست که تعهد ملی هم، چه نسبتی با اخلاق دارد.
همچنین است مساله ی عدالت که درک هویت ملی، نیاز اصلی درک بی عدالتی و ضرورت عدالت برای یک ملت است و بیعدالتی به مثابه یک امر غیر اخلاقی را نمی توان با بی اخلاقی، به عدالت، راه بُرد.
هویت ملی دارای ارزش های مشترک پایدار است و آنچه ارزش است و مشترک نیز، مستلزم اخلاق.
یک انسان ملی، یک انسان اخلاقی است…