رهبران در جهان امروز به سادگی در برابر پرسش قرار می گیرند و این به معناي گريزناپذير مواجه شدن با نقد است. از آنجا که مردم به رهبران منتخب اعتماد کرده اند، از رهبران خود پيروي مي کنند، از آنها الهام و انگيزه مي گيرند و گاه اراده ي خود را نيز به صورت اختياري در خدمت انديشه ي رهبر قرار مي دهند حق هم دارند که نقد کنند و خواستار توضيح شوند.
پرسش مهم اين است که رهبران با “پرسش” و “انتقاد” چگونه بايد روبرو شوند؟
یکی از کلیدهای بزرگ تشخیص رهبران شایسته در جهان کنوني، چگونگي روبرو شدن رهبران با مقوله ی انتقاد است.
در اينجا بهتر است به نکته هايي در مورد چگونگي رابطه ي رهبران با نقد و انتقاد اشاره شود:
-بسياري از رهبران، در برخورد با پرسش درباره ي پندار، گفتار و کردار خود، معمولا به جاي اتخاذ يک گفتمان روشنگر، پاسخ را به ميدانگاهي براي یک نبرد تبديل یا به صورت شرم آوري عقب نشینی مي کنند. مرگ تدريجي رهبران از همين لحظه آغاز مي شود.
-رهبران باید به اين قناعت نزديک شوند که در واکنش به نقد، سه عامل هرگز کارساز نيستند:
“سکوت”، “عقب نشینی” و “حمله”
در برابر، دو عامل، بسيار کارا و اثربخش خواهند بود:
“برخورد مسوولانه” و “پاسخگويي منطقي”
-رهبران به جاي واکنش دفاعي براي توجيه رفتارهاي خود، بهتر است همواره به “برآورد خود با خود بپردازند” و “درک عميق و آگاهانه” از موضوعات را در تعامل با پيرامون و با خود پرورانيده و غني سازي کنند.
-رهبران به هيچ عنوان نبايد خود را فريب دهند. از همين رو، بايد انتقاد را بشنوند، اقدامات خود در رابطه با انتقاد را “مرور” کنند، “توجیه” نکنند، “دفاع” نکنند و در خلوت خود، صمیمانه به “قضاوت” خود بنشینند. انتقاد از خود بسيار دشوار و در عين حال پيچيده است. در اين مورد به صراحت گفته مي شود:
” اگر نمي توانيد از خود انتقاد کنيد شایسته ی رهبری نیستید، با خود تعارف نکنید و به آنانی که به شما اعتماد کرده اند هم خیانت نکنید.”.
-بی گمان رهبران، خود بيش از هرکس دیگري می دانند که چه کرده اند بنابراین نبايد وسوسه شوند که تنها بايد مورد ستایش قرار گیرند.
-رهبران بايد بپذیرند که “پاسخگو” باشند. برای دستیابی به موفقیت، “انتقاد” بر “تمجيد” ارجحيت دارد. مهمترين شاخص درک مناسب از شکست و موفقیت، بررسی انتقادات و در نهایت “انتقاد از خود” است اگرچه انتقاد صمیمانه از خود بسیار دشوار و پیچیده است.
-نقد آن جایی آغاز می شود که “تغییر” لازم است. انتقاد وسیله ای برای بهبود و ترمیم است.
-پذیرش نقد و پاسخگویی در برابر آن، چهار نتيجه ي بسيار مهم به دست خواهد داد:
“توقف خطا”، “آغاز تحول”، “مشارکت در بهبود”، “تعامل در بهبود”.
-هر اندازه نقد تلخ تر، تندتر و گزنده تر باشد، بايد با دقت و تعمق بیشتری بررسي شود. بررسی درست و به جای نقد و انتقاد و احساس مسوولیت برای پاسخگویی به آن، دو نتيجه ي بسيار مهم به بار خواهد آورد:
“بهره مندی”، “نوآوری”
-احساس سرخوردگی در برابر انتقاد و یا نادیده گرفتن آن، دو آسيب بسيار مهم با خود به همراه خواهد آورد:
“بي ارادگي تدريجي”، “از دست دادن تعهد انسانی در برابر جامعه”
-رهبران حقیقی کساني هستند که به ایده ها و آرمان های جامعه باور دارند و هر نقدی را “واقع بینانه” می پذیرند.
-رهبران بايد اين نکته را در وجود خود نهادينه کنند:
“نقد يک همنشين جدی و اخمو است اما صداقت آن، از يک مجیزگوی پوزه دریده که به محض به خطر افتادن موقعيت رهبری، گازتان می گیرد مهربان تر است”.
-رهبران نبايد از نقد و انتقاد واهمه داشته باشند، بايد آن را تجربه کنند، با آن روبرو شوند و در صورت اشتباه، با شهامت، به آن اعتراف کنند.
-رهبران براي تاثيرگذاري بيشتر و عميق تر، بايد به اشتباهات خود اعتراف کنند و اجازه دهند دیگران واکنش آنها را در برابر انتقاد ببینند. بنابراين اگر کسی با شهامت دست به انتقادی تحلیل گرانه و پرسش گرانه می زند از آن استقبال کنند. شاید این نقد، سخن کسان دیگري نيز باشد.
-رهبران هرگز نبايد انتقاد را شخصی تلقی کنند. آنها بايد مسوولیت خود را برای ایجاد، تسهیل، تشویق و آغاز راه حل و نقش خود به عنوان یک رهبر برای مواجهه با شرایط جدید بپذیرند. اگر رهبري با نقد کنار نيايد به زودي تبديل به يک “فسيل” خواهد شد.
-رهبران بزرگ از انتقاد به عنوان محرکی برای بهبود و پیشبرد بهره می گیرند. آنان در برابر نقد مقاومت نمی کنند زيرا مي دانند تغییر در حال وقوع است چه آنها بخواهند و چه نخواهند.
-رهبران نبايد اين نکته ي بسيار مهم را هرگز از ياد ببرند که:
“انتقاد پيش از آنکه يک “تهديد” باشد، يک “فرصت” است.
– رهبران نبايد نقد را به سوءتفاهم و برداشت های غلط ناشی از پیچیدگی شرایط تعبیر کنند. رهبري که درک بالایی از پیچیدگی های تغییر در موقعیت های متفاوت دارد هرگز به دام چنين سرشکستي نخواهد افتاد و همچنين با “تعميم”هاي ساده، به بيماري “سياه” و “سفيد” مبتلا نخواهد شد.
-رهبران نبايد با “نادان خواندن”، “تبهکار فرض کردن”، “خائن خواندن” و “توطئه گر ناميدن” منتقدان، به توجيه اقدامات خود بپردازند. دير زماني است که چنين “سياه نمايي” هايي از جهان امروز رخت بربسته اند.
-رهبراني که به انديشه ي منتقدان توجهي ندارندو با آنها به گفتگو تبادل نظر نمي پردازندخود با دستان خود، “چالش”ها را به “بحران” تبديل مي کنند.
-رهبري که به اشتباه خود اعتراف نکند به زودي “اعتماد” مردم را از دست خواهد داد.
-رهبري که از انتقاد مي گريزد و لذت را در “ستايش ديگران از خود” جستجو مي کند ديوانه اي است که زهر را در رگ هاي خود مي ريزد. انسان هايي که پرستش و ستايش را بيش از نقد دوست دارند نه شايسته ي رهبري هستند و نه خواهند توانست رهبراني موفق در جهان امروز باشند.
تدوين و گردآوري: بهزاد خوشحالي
توضيح:دراين نوشتار، واژگان “نقد”و “انتقاد” به يک معنا به کار رفته اند.
چند نکته دربارهی رابطهی رهبران و نقد (انتقاد)
June 19, 2013
4 Mins Read
527
Views