روژی کورد: تنها ۲۵ روز به انتخا(تصا)بات ریاست جمهوری ایران باقیست. این بار برخلاف دوره های قبل، صدای تحریم بسی قویتر و رساتر شنده می شود. اینک صف بندیها بسیار آشکاتر است و بویژه احزاب کورد مخالف با رژیم، در نظر دارند به صورت هماهنگ و متحد، انتخابات را تخریم کنند، این امر با توجه به تغییرات جهان و خاورمیانه بسیار مهم تلقی می شود. جهت بررسی این مسئله و زوایای ان، گفتگویی اختصاصی با بهزاد خوشحالی، نویسنده و مفسر سیاسی کورد انجام داده ایم که درپی می آید.
ڕۆژی کورد: با شناخت و تعریفی که از سیستم حکومت جمهوری اسلامی دارید، انتخابات را در این سیستم چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا از دیدگاه شما انتخابات در این سیستم جهت انتخاب است و نتایج همانی خواهد بود که مردم به ان رأی داده اند یا اینکه مسائل به گونه ای دیگر است؟
خوشحالی: ابتدا لازم می دانم به صورت گذرا نگاهی به نظام های ایدئولوژیک، و مفهوم سلطه انداخته و جمهوری اسلامی را به مثابه یک نظام سلطه تببین کنم:
در نظام های ایدئولوژیک، سیاست گذاران گرایش به رفتار و فکرکردن در شیوه های اجتماعی را به عنوان هنجار (باید و نباید) تعریف و آن را به عنوان مشروعیت یا قانون تدوین می کنند سپس با تشکیل دستگاه ها و سازمان های سرکوب گر این هنجارها را به عنوان یک واقعیت عینی و غیر قابل سرپیچی بر مردم تحمیل می کند. بدیهی است که این هنجارها طبق منافع نظام برخوردار از قدرت به وجود آمده اند برای حفظ موقعیت های طبقه ی حاکم آنها را به صورت موقعیت های اجتماعی ای که با زندگی روزمره ی مردم مطابقت دارند، طبیعی جلوه می دهند. در نظام های ایدئولوژیک دولت خود را عامل نهادینه شدن اخلاقی هم معرفی می کند و قانون، جامعه را موظف و مجبور به فعالیت در چارچوب این هنجارها می نماید.
از اینجاست که مفهوم “سلطه” آغاز می شود. سلطه به چگونگی اعمال قدرت ایدئولوژیک و اجتماعی، هم با توسل به قدرت نظامی و قهری و هم برای توصیف فرآیندی که نظام حاکم برای تن دادن اجباری( و در ادامه اختیاری) طبقات فرودست و زیر سلطه به نظامی که تحت سلطه گی آنها را تضمین کند به کار می رود.
بدین ترتیب، نظام سلطه نه تنها نه تنها تلاش می کند قدرت خود را از طریق سلطه گسترش دهد بلکه تلاش خواهد کرد هرگونه مقاومتی را که از سوی طبقات فرودست و تحت سلطه صورت می گیرد با استفاده از التزامات “مشروعیت بخش هنجاری”(بایدها و نبایدها) که به صورت قانون و ارزش در آمده اند به شدت سرکوب نماید.
نظام حاکم بر جمهوری اسلامی به این معنا، و بر اساس این تبیین، یک نظام سلطه است.
بر اساس آنچه گفته شد انتخابات در این سیستم، بی معناترین مفهوم است و در بهترین حالت، انتخابات تنها نوعی دست به دست شدن مهره ها به مناسبت اقتضائات با هدف تداوم ایدئولوژیک و بازتولید یا نهادینه ساختن هرچه بیشتر نظام سلطه است.
اما این مساله که نتایج همانی خواهد بود که مردم بدان رای داده اند صرفنظر از مسایلی چون تقلب در انتخابات و غیره، متاسفانه پاسخ، آری است. چون در سازوکارهای نظام سلطه، مردم به تدریج، تحت تاثیر رسانه، آموزش و تبلیغات، از حالت تن دادن اجباری خارج و به نوعی در حالت “تن دادن اختیاری به سیستم” قرار می گیرند.
نظام سلطه از میانه های عمر خود به این سو، می تواند توده ها را به هر مسیری که نیاز دارد هدایت کند و باید و نبایدهای درونی شده را به موتور محرکه ی تداوم خود تبدیل کند.
روژی کورد: با مقایسه ای بین سه رئیس جمهوری پایانی یعنی خاتمی، احمدی نژاد و روحانی، مشخص می شود که هیچ گونه تغییر مثبتی نه از لحاظ خدمات رسانی و اشتغال، نه از لحاظ حقوق بشر و نه حتی از روی آسیبهای اجتماعی نه تنها بوجود نیامده است بلکه وضعیت مهلکتر نیز شده است، بر این اساس مشارکت مردم در انتخابات چه نتائجی می تواند به دنبال داشته باشد و اساسا شرکت در این انتخابات به چه معنا تلقی می گردد؟
خوشحالی: آمارها به درستی روند فروپاشی اجتماعی، فروپاشی فرهنگی و فروپاشی اقتصادی را در کشور نشان می دهند یا در حالت خوش بینانه، هیچ افق امیدوارانه ای را برای بهبود شاخص ها حوزه ها نشان نمی دهند نمی توان متصور شد.
مردم به خوبی از وضعیت خود آگاه هستند و حتی وضعیت معیشتی ناگوار مردم به بخشی از برنامه های تبلیغات انتخاباتی تبدیل شده است.
تنها نتیجه ای که انتخابات برای نظام به همراه خواهد داشت رونمایی مجدد از یک نمایش انتخاباتی موفق برای بازتولید مشروعیت است و برای مردم نیز یک امید واهی برای خروج از موقعیتی است که اکنون دیگر نه به دنبال جامعه ای بازتر و نه موقعیت اجتماعی بهتر بلکه به دنبال یک سفره ی کمتر خالی است.
روژی کورد: برخی از مفسرین سیاسی بر این عقیده هستند که با توجه به تحولات جهانی و منطقه ای، آمار و نسبت مشارکت مردم در انتخابات برای جمهوری اسلامی از اهمیت مضاعفتری در مقایسه با گذشته قرار دارد، بر همین اساس تحریم نیز برای تحریم کنندگان ارزش و معنی بیشتری خواهد یافت، لذا بنظر شما مردم کدام راه را در پیش بگیرند که برآیندهای بیشتری برای آنها داشته باشد و چرا؟
خوشحالی: انقلاب ایران با گذر از سه مرحله ی عصر پیروزی، عصر وضعیت انقلابی و عصر انتظار انقلابی، اکنون در مرحله ی بازتاب انقلابی قرار گرفته است و برای نشان دادن انعکاس انقلابی خود، بیش از هر زمان نیاز به بازتولید مشروعیت دارد که یکی از راه ها و احتمالا مهمترین آنها نمایش یک مشارکت عظیم توده ای در انتخابات است.
اما اینکه مردم کدام راه را در پیش بگیرند به باور من، تحریم، حداقل راهی است تا توده ها نشان دهند وارد مرحله ی “تن دادن اختیاری به نظام سلطه” نشده اند و عنصر “آگاهی” همچنان وجود دارد.
روژی کورد: اکنون احزاب کورد در مقایسه با گذشته به میزان بیشتر و به شیوه متحدتری انتخابات را تحریم کرده و یا اعلام کرده اند که آنرا تحریم می کنند، همصدایی دیگر ملل داخل ایران با این تحریم، چه تاثیراتی در پی خواهد داشت و برای ایجاد این همصدایی چه باید کرد؟
خوشحالی: تحریم انتخابات از سوی کردها و احزاب کردستانی، بزرگترین افتخار ملتی است که از همان ابتدای انقلاب، به نظام سلطه “نه” گفته و با آن به تقابل پرداخته اند. کردها می توانند بر خود ببالند که ماهیت این نظام را از همان ابتدا به خوبی شناخته اند و هرگز تن در دادن اجباری به نظام را برنتافته اند.
بدیهی است که این آگاهی در صورتی که می توانست تبدیل به یک گفتمان همه جانبه شود ملت کرد را در جایگاه یک اپوزیسیون قدرتمند قرار می داد که این مساله بنا به هر دلیلی تاکنون محقق نشده است.
اما اینکه برای هم صدایی چکار باید کرد تنها امکان، اتخاذ یک “استراتژی تهاجمی روبه جلو” از سوی احزاب کردستانی در قالب یک چارچوبه ی ضابطه مند با درنظر گرفتن همه ی دیدگاه ها و سلیقه ها است.