هر جنبش ملی گرایانه باید به دنبال استقلال باشد
به باور “مارگارت مور”، ناسیونالیسم، یک “ایسم” نیست و نباید فرض کرد به صرف وجود “ایسم”، یک ایده ی اصلی وجود دارد.
او بر این باور است که در ناسیونالیسم، ممکن است ایده ی سوسیالیسم یا لیبرالیسم وجود داشته باشد و این به دلیل سرشت متنی و ویژگی پروتئینی ناسیونالیسم است. از همین رو است که بنابر دیدگاه “آنتونی اسمیت” و “هاچینسون”، اخلاق ناسیونالیسم، اشکال مختلفی دارد. به باور “مور”، این اصطلاح اغلب پدیده های فرهنگی، سیاسی، روحی و اجتماعی را شامل می شود.
او با استناد به “اسمیت”، شاکله ی ناسیونالیسم را ملت، روند ساخت و ساز دولت، آگاهی انسان های تشکیل دهنده ی ملت به آن، همچنین وابستگی آنها به این چارچوب (ملت) و حرکت سیاسی متعاقب آن (با هدف تشکیل قدرت)، برمی شمارد.
به باور او، هویت ملی، جمع آگاهی و وابستگی انسان ها به ملتی است که خود آن را تعریف کرده اند و نیز در یک رابطه ی دوطرفه، با آن، خود را می شناسانند.
“مارگارت مور” همچنین با استفاده از این استدلال “ارنست گلنر” که “”ملی گرایی عمدتا یک اصل سیاسی است که می گوید واحد سیاسی و ملی باید هماهنگ باشند” نتیجه می گیرد که که هر جنبش ملی گرایانه مستلزم این است که به دنبال استقلال باشد.
“مور” در تبیین بیشتر ناسیونالیسم می گوید: “ما باید ملی گرایی را به عنوان یک استدلال هنجاری تفسیر کنیم که ارزش اخلاقی را در مورد عضویت ملی و در مورد موجودیت گذشته و آینده ملت به ارمغان می آورد و ملت را با یک وطن یا بخشی از جهان مشخص می کند.”
او در تفسیر خود از ناسیونالیسم به عنوان یک استدلال هنجاری، بر این باور است که: “یکی از مزایای مشاهده ملی گرایی به عنوان یک نظریه هنجاری در مورد ارزش عضویت ملی و جوامع ملی آن است که می تواند بر روی سیاست های کلیدی و یا مطالبات ملی گرایان حساب کند.” ….
منبع:
Margaret Moore. The Ethics of Nationalism, OXFORD University press