Browse Category

فارسی

791 Articles
Behzad

تحلیل از وضعیت کنونی ایران – گفتگوی با خبرگزاری دجله (ترجمه‌ی فارسی)

October 12, 2012

تحلیل از وضعیت کنونی ایران ناآرامی های اخیر بازار تهران و ارتباط این ناآرامی ها با اعتراضات انتخاباتی سال ٢٠٠٨، احتمال و مخاطرات حملەی نظامی بە ایران آیندەی دمکراسی در ایران وضعیت کنونی ایران در دو سطح قابل بررسی است: سطح نخست به شکل گیری تدریجی چرخه های ناقص سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران...

Behzad

دفتر خاطرات شهید احسان فتاحیان (بخش سیزدهم و پایانی)

October 11, 2012

(نامه‌اي) از طرف احسان به خانواده مي‌خواهم نامه‌اي خطاب به همه‌ي كساني كه با من آشنا و به نوعي ارتباط داشته‌اند مي‌نويسم تا بيشتر با اخلاق و اهدافم آشنا شوند تا هيچ نقطه كوري بين من و آنها نباشد. بر پايه‌ي اصول و عقلانيت بود كه وارد اين عرصه شدم و تمام تلاش و توانم...

Behzad

دفتر خاطرات شهید احسان فتاحیان (بخش دوازدهم)

October 11, 2012

بگذاريد خودماني‌تر بگويم: پس از دستگيري در شهر كامياران به تاريخ 29/4/1387 و پس از چند ساعت مهمان‌بودن در اداره‌ي اطلاعات آن شهر، در حالي كه دستبند و چشم‌بندي قطور حركت‌كردن و ديدن را برايم ممنوع نموده بود، فردي كه خود را معاون دادستان معرفي مي‌كرد شروع به طرح يك‌سري پرسش بي‌ربط و مملو از...

Behzad

دفتر خاطرات شهید احسان فتاحیان (بخش یازدهم)

October 11, 2012

در شرايطي شروع به اين نوشته مي‌كنم كه حال عجيبي دارم چون باخبرشده‌ام كه قرار است چهارشنبه 20/8/1388 بميرم. جالب است از روز مرگ خود باخبر باشي. به همين دليل نمي‌توانم حالي كه دارم را توصيف كنم، ولي مطمئنم كه ترس نيست. يك نكته‌ي مهم و قابل توجه‌ايي كه دارم اعلام آمادگي بچه‌هاي غيرسياسي براي...

Behzad

دفتر خاطرات شهید احسان فتاحیان (بخش دهم)

October 11, 2012

دوشنبه 6:20 دقيقه. ديروز با وكيلم تماس گرفتم و جالب بود كه حرف‌هاي آقاي زارعي را تكذيب و خبرهاي خوشحال‌كننده‌اي را تحويلم داد كه اميدوارم به حقيقت نزديك باشد. ديشب فردين مرادي به داخل بند آمد و گويا دادستاني خرم‌آباد با حضور فردين در زندان آنجا موافقت نكرده است و به همين سبب برگشت، و...

Behzad

دفتر خاطرات شهید احسان فتاحیان (بخش نهم)

October 11, 2012

ساعت 5:20دقيقه‌ي بامداد يكشنبه10/8/1388 است.خوابم نمي‌برد و همش در فكر و خيال به‌سر مي‌برم و قبل از اينكه از خواب بپرم كابوس عجيبي ديدم. ديشب قبل از خواب يك عدد قرص مسكن قوي خوردم كه كمي سرم را آرام كرد، و الآنم يك دانه‌ي ديگر خوردم تا شايد اعصابم را راحت كند. ولي بايد مواظب...

Behzad

دفتر خاطرات شهید احسان فتاحیان (بخش هفتم)

October 11, 2012

امروز 3/8/1388 ساعت 6:10بامداد است. تازه از حمام آمده و دوست دارم كمي در مورد وقايع ديروز يادداشت بنويسم. مسئله‌ي مامو انگار حل‌نشدني است. با پادرمياني كاانور هم راه به جايي نبرديم و مثل اينكه قرار نيست ديگر با من و كاولي سر يك سفره بنشيند و منهم نظرم اينست هرطور كه راحت است همان...

Behzad

دفتر خاطرات شهید احسان فتاحیان (بخش ششم)

October 11, 2012

امروز دوشنبه27/7/1388 ساعت 6:25 دقيقه است. درست يك سال مي‌شود كه وارد بند پاك2 شده‌ام و زود گذشت. معتقدم كه در دو شرايط روزگار به سرعت سپري مي‌شود: يكي خوشي بيش از حد و ديگري تلخی و شرايط سخت. من در اينجا هم خوشحال هستم و هم شرايطم بغرنج. حالا مي‌توان تصور كرد كه گذر...

Behzad

دفتر خاطرات شهید احسان فتاحیان (بخش چهارم)

October 11, 2012

دو ماه گذشت تا من دوباره به‌فكر خاطره‌نوشتن بيفتم. دليل ننوشتن [در] اين مدت كشاغل فكري بود كه مرتب به مغزم خطور مي‌كرد. البته توانستم چندين كتاب را مطالعه بكنم و ماه رمضان هم به اندازه‌ي كافي روند عادي روزمره‌ي ما را دچار اختلال كرده بود. خيلي كس‌ها آزاد و [بعضي ديگر] تبعيد شدند: از...

Behzad

دفتر خاطرات شهید احسان فتاحیان (بخش سوم)

October 11, 2012

امروز (شنبه15 فروردين1388) بعد از نزديك به 8 ماه بود كه پدرم را ديدم. ولي بعد از يك دقيقه افسرنگهباني به داخل سالن كابين آمد و گوشي را قطع كرد و گفت كه ملاقات ممنوع هستي و ديگر نگذاشت كه به صحبت ادامه بدهم. پدرم شديداً شكسته شده بود، تمام موهايش سفيد شده، من نمي‌توانم...