ما قطره قطره مبارزه می کنیم و مردم موج موج از دست می روند معدنچیان کارگران کولبران زنان دانشجویان معلمان …. می گویند “میدان نبرد مدرن همه جاست” یا این جمله درست نیست یا هنوز نمی دانیم چگونه مدرن باشیم مردم دسته دسته از دست می روند و ما همچنان قطره قطره مبارزه می کنیم...
باسی “پێشمەرگە” یان “شەڕڤان” بوون نییە، هەتا ئەو کاتەی مۆرەی یاریپێکردن بی. گۆڕاندنی ئەو چارەنووسەی بۆمان دیاری کراوە، “خواستی” ئەوێت و “ئەوین” “پێشمەرگە” باشی یا “گریلا”، تفاوتی ندارد؛ تا زمانی که مهره ی شطرنج باشیم همین است....
“مقاومت کردن” در برابر “فهمیدن” دردی به وسعت همه ی دردها…..
بسیاری از “ما” هم وقتی بین دو راهی گیر می کنیم این گونه جمع بندی می کنیم. چرا؟….
آسمانی از ستارگان را گریسته ایم اما شب هایمان را به صبحی گره می زنیم که خورشیدش از آن “ما” نیست….
سلطه گران واقعی، حکمرانان نامریی هستند که بر روان های ما چیره شده اند….
حمله به آزادی مردمان یک سرزمین-چه با جنگ چه بدون آن- همه ی خطای تاریخ تمامیت خواهان بوده است….
تا زمانی که دیوارهای دوروبر خود را خراب نکنیم آنچه از حقیقت، می شنویم، می بینیم و می اندیشیم صرفا یک همهمه است. نسبت خردمندی و حماقت و عشق، ضخامت همان دیوارهایی است که به دور خود کشیده...
“تیر خلاص” فقط گلوله نیست عاشق! (….)
اسیر”عشق” بودن، اوج “آزادگی” است….
